تکینگی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
تَکینِگی (singularity)
در اخترفیزیک، نقطه ای در فضا ـ زمان که قوانین شناخته شدۀ فیزیک در آن نقض می شوند. وجود تکینگی را در مرکز سیاه چاله ها پیش بینی می کنند. در سیاه چاله ها، نیروهای گرانشیِ نامتناهی جرم در حال سقوط را با چگالی نامتناهی فشرده می سازند. همچنین، براساس الگوی مِهبانگ (انفجار بزرگ) برای منشأ عالم، تصور می شود انبساط عالم از نقطه ای تکین آغاز شده است.
در اخترفیزیک، نقطه ای در فضا ـ زمان که قوانین شناخته شدۀ فیزیک در آن نقض می شوند. وجود تکینگی را در مرکز سیاه چاله ها پیش بینی می کنند. در سیاه چاله ها، نیروهای گرانشیِ نامتناهی جرم در حال سقوط را با چگالی نامتناهی فشرده می سازند. همچنین، براساس الگوی مِهبانگ (انفجار بزرگ) برای منشأ عالم، تصور می شود انبساط عالم از نقطه ای تکین آغاز شده است.
wikijoo: تکینگی
پیشنهاد کاربران
بروسلی تو کتاب افکار بارز قسمت هنر ، راجب پیش شرط هنر صحبت میکنه : ( فردیّت به جای تکرار تقلیدی )
منظور از فردیّت یعنی تک بودن یا فرد بودن یا تکینگی ، به نوعی یعنی تک و خاص
منظور از فردیّت یعنی تک بودن یا فرد بودن یا تکینگی ، به نوعی یعنی تک و خاص
این کاربر قندی عجب جوکیه ناموسا : )
میگه هیچ دادگاه الهی در کار نیست همه برمیگردن به سوی آفرینش سرمدی و از حیات بهشتی بهرمند میشن !
یعنی منی که تا حالا تو زندگیم آزارم حتی به مورچه ام نرسیده با استالین و چنگیزخان مغول که خون میلیون ها انسان بی گناه رو ریختن تو یک تراز قرار داریم و هر سه تامون از آفرینش سرمدی و بهشتی بهرمند میشیم : )
... [مشاهده متن کامل]
عجب عدالتی داره این خدای علمی و حقیقی : )
میگه هیچ دادگاه الهی در کار نیست همه برمیگردن به سوی آفرینش سرمدی و از حیات بهشتی بهرمند میشن !
یعنی منی که تا حالا تو زندگیم آزارم حتی به مورچه ام نرسیده با استالین و چنگیزخان مغول که خون میلیون ها انسان بی گناه رو ریختن تو یک تراز قرار داریم و هر سه تامون از آفرینش سرمدی و بهشتی بهرمند میشیم : )
... [مشاهده متن کامل]
عجب عدالتی داره این خدای علمی و حقیقی : )
البته تکینگی قابل فهم نیست و علوم ریاضی و فیزیک را در هم می شکند.
یعنی چگالی بینهایت
یعنی حجم میل میکنه به منفی بینهایت
جرم میل میکنه به مثبت بی نهایت
بدین ترتیب در اول بیگ بنگ، درون سیاهچاله ها و مرکز کرم چاله ها ( که فعلا فقط فرضیه س ) یعنی نقطه تلاقی سیاه چاله و سفید چاله اش داریمش
ممنون از هم عاشقان علم مظلوم نجوم
یعنی حجم میل میکنه به منفی بینهایت
جرم میل میکنه به مثبت بی نهایت
بدین ترتیب در اول بیگ بنگ، درون سیاهچاله ها و مرکز کرم چاله ها ( که فعلا فقط فرضیه س ) یعنی نقطه تلاقی سیاه چاله و سفید چاله اش داریمش
ممنون از هم عاشقان علم مظلوم نجوم
تکینگی یا تجرد فیزیکی در رشته های نجوم و کیهان شناسی و بخصوص در تئوری علمی مه بانگ به نطفه بسیار داغ و متراکم و سنگین کیهانی اطلاق میگردد که گویا قبل از وقوع مهبانگ و آغاز اولین لحظه انبساط در یک حجم بسیار ریز در ابعاد پلانک موجود بوده است. یک کره یا مکعب مربع یا یک منشور شش ضلعی و هشت سطحی مربعی به شکل خانه های روی شان های مومی در کندوی زنبور عسل بسیار ریز را تصور نمائید که قطر آن برابر با طول پلانک یعنی ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر در سه بُعد مکان و زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه به عنوان بعد چهارم مکان و محتوا و گرمای آن برابر با جرم و دمای پلانک بوده باشد . لذا استفاده از کلمه بینهایت در مورد آن فرد مجرد یا تجرد محض کیهانی نمی تواند حقیقت داشته باشد، زیرا بینهایت یعنی بدون حد و مرز و کرانه، منظور اینکه بینهایت در کلیه جهات و بسوی درون به صفر ختم نمی گردد . شاید بهتر باشد که آن حالت اولیه را مثل یک تخم مرغ در نظر داشته باشیم که زرده آن مساوی با حدود پنج در صد ( جرم و انرژی فعلی و معمولی بسیار داغ و چگال و متراکم به حالت دمای محض ) و سفیده آن حدود نود و پنج در صد ( جرم و انرژی تاریک فعلی و غیر معمولی به شکل یک هاله قطور در کلیه جهات در اطراف آن ) محتوای کیهان را تشکیل داده و پوسته آن با اجرای نقش محیط ظرف نگهدارنده محتوا به اندازه حد و مرز مکان و بیمکانی مطلق و متناهی روی همدیگر با قطری برابر با معکوس طول پلانک یعنی ۱۰ بتوان ۳۵ متر.
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه اینکه محتوای این کیهان یا جهان قبل از وقوع مه بانگ در یک نقطه بسیار ریز در مرکز جهان با حجم پلانک متراکم نبوده است.
نتیجه کلی تر اینکه تئوری زمان و مکان مطلق ( محمد زکریای رازی ) و نیوتن از یک طرف و نظریه زمانمکان نسبی انشتاین از طرف دیگر هرکدام به تنهایی یک چهارم و هردو روی همدیگر نیمی از حقیقت را بیان نموده که به زبان ریاضی فرمولبندی شده و در عمل کاربرد های فراوان و مفید دارند و نیمه مفقوده یا گم شده حقیقت عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی. پدیده های بیزمانی و بیمکانی ( و نه مفاهیم خشک و خالی لازمان و لامکان به مثابه صفات خداوند متعال از دیدگاه دینی ) بر خلاف ظاهر لفظی به معنای صفر بودن یا عدم وجود زمان و مکان نبوده و نمی باشند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های برابر و معکوس همدیگر که روی هم و تنیده درهم به دو بخش کلی و وسیع مطلق و نسبی تقسیم شده اند. مکان و بیمکانی مطلق روی هم نقش ظرف نگهدارنده محتوا را بازی می کنند و فضای هندسی درون این ظرف پیوسته و از خاصیت الاستی سیتی یا کشسانی برخوردار است و لحظه حال یعنی نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق به عنوان بُعد چهارم فضای هندسی سه بُعدی و عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت یا محتوای کیهان، دو وظیفه یا دو نقش کلی را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و طبیعت و دیگری سوق دادن محتوای کیهان بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر و لحظه به لحظه بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی. در عوض ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی هردو به تنهائی و روی هم در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی می باشند که محتوای کیهان نیمی از این و نیمی از آن آفریده شده است ( حدود ۵ در صد انرژی و جرم معمولی و حدود ۹۵ درصد انرژی و جرم تاریک ) . ذرات نور و انرژی و جرم معمولی فقط قالب های پایدار اند و لذا از اصالت اولیه برخوردار نمی باشند بلکه از اصالت ثانویه. در همین رابطه می توان بطور یقین و اطمینان باور داشت که تار ها یا ریسمان های باز و بسته به شکل I و 0 در ابعاد پلانک موجوداتی اند تخیلی یا شبه علمی و نه علمی.
ساعت ها خود لحظه حال یعنی نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق را به ما نشان نمی دهند بلکه تقسیم بندی قراردادی طول شبانه روز به ساعت و دقیقه و ثانیه و اجزای ثانیه.
شاید به زبان علمی ( و نه دینی ) بتوان گفت که لحظه حال بزرگترین تجلی قدرت بیکران خداوند متعال می باشد و در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر همان دو نقش بیان شده در بالا را ایفا می کند. نوسانات کلی و متوالی نزول و صعود و نوسانات متوالی وحدت دمایی - کثرت - وحدت دمایی ، همگام و همراه با نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و از طریق وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی صورت می پذیرند و نه از طریقی دیگر. محتوای این کیهان یا جهان در حال سفر به سر می برد با هدف بازگشت به سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه - سرمدی - مبدئی - ازلی - ابدی همین واقعیت و طبیعت در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین و نه با هدف دادگاهی شدن انسان در دادگاه عدل الهی بر اساس معارف وحیانی موسا و ایسا و محمّد .
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه اینکه محتوای این کیهان یا جهان قبل از وقوع مه بانگ در یک نقطه بسیار ریز در مرکز جهان با حجم پلانک متراکم نبوده است.
نتیجه کلی تر اینکه تئوری زمان و مکان مطلق ( محمد زکریای رازی ) و نیوتن از یک طرف و نظریه زمانمکان نسبی انشتاین از طرف دیگر هرکدام به تنهایی یک چهارم و هردو روی همدیگر نیمی از حقیقت را بیان نموده که به زبان ریاضی فرمولبندی شده و در عمل کاربرد های فراوان و مفید دارند و نیمه مفقوده یا گم شده حقیقت عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی. پدیده های بیزمانی و بیمکانی ( و نه مفاهیم خشک و خالی لازمان و لامکان به مثابه صفات خداوند متعال از دیدگاه دینی ) بر خلاف ظاهر لفظی به معنای صفر بودن یا عدم وجود زمان و مکان نبوده و نمی باشند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های برابر و معکوس همدیگر که روی هم و تنیده درهم به دو بخش کلی و وسیع مطلق و نسبی تقسیم شده اند. مکان و بیمکانی مطلق روی هم نقش ظرف نگهدارنده محتوا را بازی می کنند و فضای هندسی درون این ظرف پیوسته و از خاصیت الاستی سیتی یا کشسانی برخوردار است و لحظه حال یعنی نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق به عنوان بُعد چهارم فضای هندسی سه بُعدی و عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت یا محتوای کیهان، دو وظیفه یا دو نقش کلی را عهده دار می باشد؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و طبیعت و دیگری سوق دادن محتوای کیهان بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر و لحظه به لحظه بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی. در عوض ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی هردو به تنهائی و روی هم در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی می باشند که محتوای کیهان نیمی از این و نیمی از آن آفریده شده است ( حدود ۵ در صد انرژی و جرم معمولی و حدود ۹۵ درصد انرژی و جرم تاریک ) . ذرات نور و انرژی و جرم معمولی فقط قالب های پایدار اند و لذا از اصالت اولیه برخوردار نمی باشند بلکه از اصالت ثانویه. در همین رابطه می توان بطور یقین و اطمینان باور داشت که تار ها یا ریسمان های باز و بسته به شکل I و 0 در ابعاد پلانک موجوداتی اند تخیلی یا شبه علمی و نه علمی.
ساعت ها خود لحظه حال یعنی نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق را به ما نشان نمی دهند بلکه تقسیم بندی قراردادی طول شبانه روز به ساعت و دقیقه و ثانیه و اجزای ثانیه.
شاید به زبان علمی ( و نه دینی ) بتوان گفت که لحظه حال بزرگترین تجلی قدرت بیکران خداوند متعال می باشد و در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر همان دو نقش بیان شده در بالا را ایفا می کند. نوسانات کلی و متوالی نزول و صعود و نوسانات متوالی وحدت دمایی - کثرت - وحدت دمایی ، همگام و همراه با نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و از طریق وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی صورت می پذیرند و نه از طریقی دیگر. محتوای این کیهان یا جهان در حال سفر به سر می برد با هدف بازگشت به سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه - سرمدی - مبدئی - ازلی - ابدی همین واقعیت و طبیعت در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین و نه با هدف دادگاهی شدن انسان در دادگاه عدل الهی بر اساس معارف وحیانی موسا و ایسا و محمّد .
گویا به لحظه یا مکانی گفته میشود که قوانین معمولی فیزیکی یا قوانین اجتماعی به هم می ریزد و یک جهان یک حکومت یا ساختار از هم فرو می پاشد و ممکن است ساختار، جهان یا حکومتی جدید شکل گیرد عمدتا در رابطه با سیاهچاله استفاده میشود ولی در زندگی عادی نیز لحظه ای که حکومتی به سمت فروپاشی میرود و اصلاحات و وعده و وعید مانع فروپاشی نمیشود و انقلابی به وقوع می پیوندد هم می تواند مثالی از این وضع باشد یا در ریاضیات تابع 1 بر روی x وقتی که ایکس به سمت صفر می کند
... [مشاهده متن کامل]
تکینگی=نقطه بدون بازگشت نقطه ای که دیگر فرار از آن ممکن نیست لحظه ای که جسم در تله جاذبه سنگین سیاهچاله گیر می کند و به داخل آن فرو میافتد
لحظه ای که جامعه دیگر از یک حکومت عبور می کند ( تصمیم خود را میگیرد ) و به سمت فروپاشی و ایجاد نظمی جدید حرکت می کند
هر لحظه ای که دیگر قوانین ساختار قبل رو به نقض شدن و بی اعتبار شدن میرود ( مثلا قوانین عادی فیزیک به قوانین سیاهچاله فضایی و. . )
... [مشاهده متن کامل]
تکینگی=نقطه بدون بازگشت نقطه ای که دیگر فرار از آن ممکن نیست لحظه ای که جسم در تله جاذبه سنگین سیاهچاله گیر می کند و به داخل آن فرو میافتد
لحظه ای که جامعه دیگر از یک حکومت عبور می کند ( تصمیم خود را میگیرد ) و به سمت فروپاشی و ایجاد نظمی جدید حرکت می کند
هر لحظه ای که دیگر قوانین ساختار قبل رو به نقض شدن و بی اعتبار شدن میرود ( مثلا قوانین عادی فیزیک به قوانین سیاهچاله فضایی و. . )
تکینه گی، یک شدن
تکینگی برای موضوعاتی بکار می رود که حرکتی از تکثر به تک شدن صورت بگیرد ( رخ دهد ) .
به عنوان مثال در هرمونوتیک وقتی چند معنایی از یک دال زدوده شود و همۀ معناها در یک مدلول تکینه شود.
... [مشاهده متن کامل]
در اخترفیزیک تکینگی زمانی رخ می دهد که گرانش یک ستاره به حدی برسد که باعث رمبش و در خود فرو ریختن آن گردد و همۀ آن حجم متکثر در یک نقطه در فضا و زمان جمع شود، تکینه شود.
تکینگی برای موضوعاتی بکار می رود که حرکتی از تکثر به تک شدن صورت بگیرد ( رخ دهد ) .
به عنوان مثال در هرمونوتیک وقتی چند معنایی از یک دال زدوده شود و همۀ معناها در یک مدلول تکینه شود.
... [مشاهده متن کامل]
در اخترفیزیک تکینگی زمانی رخ می دهد که گرانش یک ستاره به حدی برسد که باعث رمبش و در خود فرو ریختن آن گردد و همۀ آن حجم متکثر در یک نقطه در فضا و زمان جمع شود، تکینه شود.
فارغ از معنیش در علوم مختلف، اگر کلمه رو بررسی کنیم متوجه میشیم از ترکیب "تک" به معنی ی یکی یگانه و پسوند "گی" ساخته شده مثل ترکیب "بندگی"، "زندگی"، "رخشندگی"، "برازندگی"، ". . . ندگی :دی". . . در نتیجه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
همونطور که دوستامون گفتن، مثل ترکیب درخشنده و پسوند گی، که معنی ی رخشنده بودن میده، تکینگی هم معنی ی تک بودن و یکتا بودن رو میده.
فردیت
تکینگی ( در فلسفه معانی متفاوت با فیزیک دارد و به معنای فردبودگی و یکتابودن است )
یکتاگونگی
تفرد
یکتاگونگی
تفرد
نقطه ای که در اون انبساط و انقباظ حول یک نقطه قرار بگیره تکینه است و در اون فضا و زمان به صفر میرسه و هیچ نیروی از اون نمیتونه بگذره حتی جاذبه. . .
سلام، سیاه چاله را به زبان ساده ، ضد ماده تصور کنید که با برخورد با ماده، این ماده است که ماهیت خود را از دست میدهد. نقطه اتصال سیاه چاله و سفید چاله ( که هنوز در حد فرضیه است )
تکینگی به نظر من یعنی جمع شدن یک جسم در تمام ابعاد او ن جسم در یک نقطه غیر قابل مشاهده مثل یک جایی بین افق رویداد و مرکز سیاهچاله
اصلا نمیدونم اکه فهمیدید به من هم بگید 09139178694
اصلا نمیدونم اکه فهمیدید به من هم بگید 09139178694
نقطه ای از سیاهچاله که در آن انحنای فضا_زمان بی نهایت می باشد و در آن جرم بی نهایت در حجم صفر قرار گرفته است
نقطه ای از فضا زمان که به علت چگالی عظیم هیچ چیز از آن نمی تواند فرار کند
( در علم نجوم و اختر فیزیک ) رسیدن ماده به یک حالت استثنایی را گویند.
( این لغت در مورد مبحث سیاهچاله های فضایی مورد استفاده بوده و این زمانیست که جرمی بر اثر رمبش بسیار قوی سیاهچاله چنان در خود فرو می ریزد که تمامی جرم در یک نقطه جمع می شود. به عقیده دانشمندان درک این واقعیت برای ذهن بسیار سخت است چراکه ماده در این نقطه هیچ گونه نشانه ای از خود بروز نمی دهد و از جهان بیرون مشاهده این اتفاق غیر ممکن است. تکینگی در علم نجوم و اخترفیزیک هنوز یکی از مسائل غیر قابل توصیف و درک عقل بشری ذکر شده است )
... [مشاهده متن کامل]
( این لغت در مورد مبحث سیاهچاله های فضایی مورد استفاده بوده و این زمانیست که جرمی بر اثر رمبش بسیار قوی سیاهچاله چنان در خود فرو می ریزد که تمامی جرم در یک نقطه جمع می شود. به عقیده دانشمندان درک این واقعیت برای ذهن بسیار سخت است چراکه ماده در این نقطه هیچ گونه نشانه ای از خود بروز نمی دهد و از جهان بیرون مشاهده این اتفاق غیر ممکن است. تکینگی در علم نجوم و اخترفیزیک هنوز یکی از مسائل غیر قابل توصیف و درک عقل بشری ذکر شده است )
... [مشاهده متن کامل]
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)