تکی
/taki/
مترادف تکی: تنها، به تنهایی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
مترادف ها
شخصیت، وجود، جدا سازی، جدا شدگی، تک سازی، فرد سازی، تک شدگی، تشخیص فرد در جمع، یکایکی، تکی
پیشنهاد کاربران
تکی taki
یگانه ای ، بی همانندی ، بی نظیری ، احدی ، یکدانه ای ، منفردی ، فردی ، کمسانی
یگانه ای ، بی همانندی ، بی نظیری ، احدی ، یکدانه ای ، منفردی ، فردی ، کمسانی
فردی، در مقابل دسته جمعی
روستای باریکی تکی در منطقه آب ماهیک لالی محل سکونت ایل منجزی بهداروند
که به زیر آب سد گتوند رفت
باریک نام یکی از اجداد تیره بارانی
طایفه روا جهانگیری ایل منجزی
که به زیر آب سد گتوند رفت
باریک نام یکی از اجداد تیره بارانی
طایفه روا جهانگیری ایل منجزی
در زبان لری بختیاری به معنی
جدا جدا. یک نفر
Taki
جدا جدا. یک نفر
طایفه تکی از ایل بختیاروند
*بهداروند *
ساکن در اندیکا. چهارمحال و بختیاری. اصفهان
تیرهای از ایل طایفه در ایل
منجزی است
بطوری که این طایفه را از ایل منجزی
می دانند
*بهداروند *
ساکن در اندیکا. چهارمحال و بختیاری. اصفهان
تیرهای از ایل طایفه در ایل
منجزی است
بطوری که این طایفه را از ایل منجزی
می دانند