تکوف

لغت نامه دهخدا

تکوف. [ ت َ ک َوْ وُ ] ( ع مص ) گرد گشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جمع شدن و گرد گشتن رمل و مردم. ( از اقرب الموارد ). || با کوفیان مانند کردن خود را و نسبت نمودن با ایشان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس