تکواژ شناسی

پیشنهاد کاربران

تک واژشناسی یا صَرف/ ساختِ واژه ( انگلیسی: morphology ) بخشی از دستورِ زبان است که ساختـ ( ـارِ ) واژه را موردِ تحلیل قرار می دهد[۱]. به سخنِ دیگر، ساختِ واژه به شناختِ تکواژها و راه هایِ هم نشینیِ آنها با یکدیگر در قالب هایِ نحوی و نیز در واژه سازی می پردازد. کارِ اصلیِ زبان شناس در بررسیِ ساختِ واژه یِ یک زبان، تجزیهٔ عبارت ها و جمله ها و دست یافتن به تکواژها و واژه ها و سپس دسته بندیِ آنها بر اساسِ رده هایِ دستوریِ آن زبان می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان شناسی، تک واژ شناسی یعنی بازشناسی، تحلیل و توصیف ساختار تکواژها و دیگر واحدهای معنایی در زبان از قبیل کلمات، وندها و هویت دستوری و همچنین تکیه/استرس و بافتار ضمنی ( کلمات در واژه نامه موضوع اصلی واژه شناسی می باشد. ) . گونه شناسی مرتبط به شکل و ساختار به نوعی دسته بندی زبان ها بر طبق سبکهایی است که بوسیله آن تکواژها در زبان استفاده می شوند. یعنی از تحلیلی که تنها تکواژهای مجزا از طریق زبانهای آمیخته ( به هم چسبیده ) و ترکیبی استفاده می نماید که تکواژهای وابسته ( وندها ) و تا حدودی چند ترکیبی را که تعداد زیادی از تکواژهای جداگانه را به کلمات مجزا خلاصه می نماید، استفاده می کند.
در حالیکه کلمات به طور کلی به عنوان کوچکترین واحدهای نحوی پذیرفته شده اند، واضح است که در بیشتر زبان ( نه همه آنها ) کلمات می توانند با قوانین ( گرامر ) به دیگر کلمات مرتبط شوند. به عنوان مثال، انگلیسی زبانان می توانند تشخیص دهند که کلمات سگ و سگها خیلی زیاد به هم مرتبط هستند - یعنی تنها با تکواژ جمله ساز"هاً که تکواژ وابسته به اسم است و هرگز نیز جدا نمی شود. انگلیسی زبانان ( زبانی ترکیبی ) این روابط را از دانش فنی قوانین شکل گیری کلمه در انگلیسی تشخیص می دهند. آنها مستقیماً استنباط می کنند که همانطور که جمع کلمه سگ می شود سگها جمع کلمه گربه نیز گربه ها می شود؛ به همین نحو، سگ که می شود سگ گیر؛ ظرف می شود ظرف شور ( بعضاً اینطور است ) . قوانینی را که متکلمان درک کرده اند الگوهای خاصی را منعکس می کند ( قواعد ) به طوری که کلمات از واحدهای کوچکتر تشکیل شده اند و چگونه آن واحدهای کوچکتر در فرآیند صحبت کردن متقابلاً اثر می کنند. بدین ترتیب، تک واژ شناسی شاخه ای از زبان شناسی می باشد که الگوهای شکل گیری کلمه را در زبان مطالعه می کند و درصدد قاعده مند کردن قوانین است که دانش متکلمان آن زبان را شکل دهد. در عوض زبانی مانند چینی تکواژ غیر وابسته ( آزاد ) را بکار می گیرد که منوط به آهنگ، وندهای پس عبارت و ترتیب کلمات به منظور انتقال معنی است.
در زبان چینی از مفاهیم فوق به عنوان گرامر یاد می شود که بیانگر تک واژ شناسی زبان می باشد. آنسوی زبانهای آمیخته، زبانی چند ترکیبی مانند چاکچی کلماتی دارد که از تکواژهای زیادی تشکیل شده است:کلمه ""təmeyŋəlevtpəγtərkən از هشت تکواژ t - ə - meyŋ - ə - levt - pəγt - ə - rkən تشکیل شده استکه می تواند به اینصورت تفسیر شود
۱. SG. SUBJ - great - head - hurt - PRES. ۱, ( صدمه - سر - بزرگ ) به معنای “ سردرد وحشتناکی دارم”. تک واژ شناسی چنین زبانهاییی به هر صامت و مصوتی اجازه می دهد که به عنوان تکواژ استنباط شود درست مانند گرامر زبان، استفاده و درک تاریخ تکواژ.
تاریخ تجزیه و تحلیل تک واژ شناسی به زبان شناس هند باستان، پانینی بر می گردد که ۳، ۹۵۹ قانون تکواژ سانسکریت را در کتاب Aṣṭādhyāyī با استفاده از گرامرحامی گردآوری کرد. سنت گرامری یونان در روم باستان نیز در تجزیه و تحلیل تک واژ شناسی دخالت داشته است. مطالعات تک واژ شناسی عرب که توسط مرح الاروه، احمد ب و علی مسعود حداقل به ۱۲۰۰ سال از زمان تولد مسیح برمی گردد. واژه تک واژ شناسی را آگوست شلیچر در سال ۱۸۵۹ بوجود آورد.
مفاهیم اساسی
تفاوت بین این دو مفهوم کلمه به طور تقریبی مهمترین مفهوم در تک واژ شناسی است. اولین مفهوم کلمه یعنی مفهوم سگ و سگها همان کلمه اشکال واژه نامیده می شود. مفهوم دوم شکل کلمه نامیده می شود بنابراین می توان گفت که سگ و سگ ها اشکال گوناگون همان اشکال واژه هستند. از سوی دیگر سگ و سگ گیر، اشکال مختلف واژه هستند همانطور که آنها به دو نوع مختلف از مفاهیم اشاره دارند. شکل یک کلمه که بر طبق آیین و رسوم قراردادی انتخاب شده است جهت بیان شکل متعارف آن است و موضوع اصلی یا گفت آورد نامیده می شود.
در اینجا مثالهای از زبانهای دیگر یعنی نقص صوت شناسی مجزای کلمه با یک شکل کلمه تک واژ شناسی مجزا منطبق است، وجود دارد. در لاتین یک راه بیان مفهوم عبارت و عبارت اسمی ( مانند سیب ها، پرتغال ها ) پسوند ' - que' در عبارت اسمی دوم است. مانند «سیب ها –پرتغال هاً یک سطح زیاد این سرگشتگی که برخی کلمات وابسته به صوت شناسی یا دگرگونی صدا در زبان آن را بوجود آورده اند در زبان کواکولا آمده است. در کواکولا، مانند زبانهای بسیار دیگری، روابط معنایی بین اسمها که دربرگیرنده مالکیت و موضوع معنایی است، توسط وندها قاعده مند شده است به جای اینکه با کلمات مستقل قاعده مند نباشد. سه عبارت انگلیسی»با باشگاهش«، »باً وابستگی عبارت اسمی را به عنوان یک ابزار مشخص می کند. در جمله فوق ضمیر کلمه او رابطه مالکیت را مشخص می کند و در زبانهای زیادی از دو یا حتی یک کلمه تشکیل شده است. اما ترکیب عطفی برای روابط معنایی در کواوالا به طور اساسی ( از نقطه نظر کسانی که زبانشان کواوالا نیست ) با ترکیب عطفی در دیگر زبانها تفاوت دارد به این دلیل: وندها از روی صدا شناسی به اشکال واژه متصل نیستند آنها به طور معنایی دارای ارتباط هستند اما در اشکال واژه قبلی. مثال ذیل را ملاحظه نمایید ( در کواوالا جملات با «چه» مانند یک فعل انگلیسی، آغاز می شود ) :
kwixʔid - i - da bəgwanəmai - χ - a q'asa - s - isi t'alwagwayu
ترجمه تکواژ به تکواژ: kwixʔid - i - da = clubbed - PIVOT - DETERMINER bəgwanəma - χ - a = man - ACCUSATIVE - DETERMINER q'asa - s - is = otter - INSTRUMENTAL - 3SG - POSSESSIVE t'alwagwayu = club.
«مرد سمور دریایی را با چماقش . . .