فرهنگستان زبان و ادب
آزاد فارسی'>
دانشنامه آزاد فارسی
تَکْواژ
در اصطلاح دستور زبان، کوچک ترین واحد معنادار زبان که از تجزیۀ واژه ها مشخص می شود. تکواژ از همنشینی واج ها حاصل می شود. بعضی از تکواژها واژه هم هستند. مثال: جملۀ «آن ها را نمی شناسیم» از هفت تکواژ به وجود آمده است که عبارت است از «آن، ها، را، ن، می، شناس، یم»، تکواژها به چهار نوع تقسیم می شوند: ۱. تکواژ قاموسی (آزاد)، که به تنهایی و مستقل به کار می رود و معنا دارد. مثلِ سوز، کتاب، استقلال؛ ۲. تکواژ دستوری (وابسته)، که به تنهایی به کار می رود و معنا دارد، امّا نقش یا رابطۀ دستوری خاصّی را نشان می دهد. مثلِ حرف اضافه، حرف ربط، ضمیرها؛ ۳. تکواژ اشتقاقی، که به عنوان پیشوند و پسوند و میانوند همراه با پایۀ کلماتِ مشتق می آید. مثلِ «ـِ ش، مند، بی، تا» در کلمات دانش، کارمند، بی وفا، سرتاسر؛ ۴. تکواژ صرفی، که معنای مستقل ندارد و همراه پایه می آید، امّا معنی واژۀ پایه را تغییر نمی دهد. مثلِ: نشانه های جمع، نشانه صفت تفضیلی و عالی، نشانۀ نکره، پیشوندهای فعلی، ضمیرهای متصل، و شناسه ها.
در اصطلاح دستور زبان، کوچک ترین واحد معنادار زبان که از تجزیۀ واژه ها مشخص می شود. تکواژ از همنشینی واج ها حاصل می شود. بعضی از تکواژها واژه هم هستند. مثال: جملۀ «آن ها را نمی شناسیم» از هفت تکواژ به وجود آمده است که عبارت است از «آن، ها، را، ن، می، شناس، یم»، تکواژها به چهار نوع تقسیم می شوند: ۱. تکواژ قاموسی (آزاد)، که به تنهایی و مستقل به کار می رود و معنا دارد. مثلِ سوز، کتاب، استقلال؛ ۲. تکواژ دستوری (وابسته)، که به تنهایی به کار می رود و معنا دارد، امّا نقش یا رابطۀ دستوری خاصّی را نشان می دهد. مثلِ حرف اضافه، حرف ربط، ضمیرها؛ ۳. تکواژ اشتقاقی، که به عنوان پیشوند و پسوند و میانوند همراه با پایۀ کلماتِ مشتق می آید. مثلِ «ـِ ش، مند، بی، تا» در کلمات دانش، کارمند، بی وفا، سرتاسر؛ ۴. تکواژ صرفی، که معنای مستقل ندارد و همراه پایه می آید، امّا معنی واژۀ پایه را تغییر نمی دهد. مثلِ: نشانه های جمع، نشانه صفت تفضیلی و عالی، نشانۀ نکره، پیشوندهای فعلی، ضمیرهای متصل، و شناسه ها.
wikijoo: تکواژ
پیشنهاد کاربران
از واج تا تکواژ:
برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که در آن واج بکار رفته است مانند هاج و واج که معانی متحیر، مات و انگشت به دهان دارد اکنون باید سعی کرد معنی واج را از درون این عبارتِ آشنا بیرون کشید بطور مثال می توان گفت فردی که هاج و واج شده است اولین چیزی را که حتی برای لحظه ای از دست می دهد قدرت تکلم است به نحوی که حتی قادر به گفتن کوچکترین صدا نخواهد بود مانند اِ یا اَ یا بْ، لذا واج با این توصیف یعنی کوچکترین واحد کلام که فرد با هاج و واج شدن قادر به تلفظ آن نخواهد بود اما در این بین واج هم شباهت هایی با کلمه ی واژه دارد شباهت هایی چون وجود لفظ ( وا ) در ابتدای هر دو کلمه و حرف سوم در یکی جیم و دیگری ( ژ ) است که این دو حرف هم با یکدیگر رابطه و نزدیکی خاص دارند که با تشخیص چنین شباهت های ظاهری هم می توان چنین پنداشت که رابطه ای معنایی هم بین دو کلمه ی ( واج ) و ( واژه ) وجود دارد رابطه ای که از واج بعنوان یکا و واحد کلام شروع و به ( واژه ) منتهی می شود البته در گذر واج به واژه هم می توان چنین تصور نمود که ابتدا حرف جیم واج به ( ژ ) تبدیل شده است و کلمه ای به نام واژ ساخته و پرداخته می شود که دارای هویت مخصوص به خود است هویتی که از به هم پیوستن واج ها ( کوچکترین بخشهای گفتار ) پدیدار می گردد و با همین دستور از واژها، واژه ساخته می شود البته در عالم زبان شناسی این واژ با عنوان تکواژ معرفی شده است.
... [مشاهده متن کامل]
برای یافتن معنی یک کلمه چون واج می توان با کلمات بازی کرد و از تخیل بهره برد مثلا می توان عبارت آشنایی پیدا کرد که در آن واج بکار رفته است مانند هاج و واج که معانی متحیر، مات و انگشت به دهان دارد اکنون باید سعی کرد معنی واج را از درون این عبارتِ آشنا بیرون کشید بطور مثال می توان گفت فردی که هاج و واج شده است اولین چیزی را که حتی برای لحظه ای از دست می دهد قدرت تکلم است به نحوی که حتی قادر به گفتن کوچکترین صدا نخواهد بود مانند اِ یا اَ یا بْ، لذا واج با این توصیف یعنی کوچکترین واحد کلام که فرد با هاج و واج شدن قادر به تلفظ آن نخواهد بود اما در این بین واج هم شباهت هایی با کلمه ی واژه دارد شباهت هایی چون وجود لفظ ( وا ) در ابتدای هر دو کلمه و حرف سوم در یکی جیم و دیگری ( ژ ) است که این دو حرف هم با یکدیگر رابطه و نزدیکی خاص دارند که با تشخیص چنین شباهت های ظاهری هم می توان چنین پنداشت که رابطه ای معنایی هم بین دو کلمه ی ( واج ) و ( واژه ) وجود دارد رابطه ای که از واج بعنوان یکا و واحد کلام شروع و به ( واژه ) منتهی می شود البته در گذر واج به واژه هم می توان چنین تصور نمود که ابتدا حرف جیم واج به ( ژ ) تبدیل شده است و کلمه ای به نام واژ ساخته و پرداخته می شود که دارای هویت مخصوص به خود است هویتی که از به هم پیوستن واج ها ( کوچکترین بخشهای گفتار ) پدیدار می گردد و با همین دستور از واژها، واژه ساخته می شود البته در عالم زبان شناسی این واژ با عنوان تکواژ معرفی شده است.
... [مشاهده متن کامل]
به هریک از سازه های تشکیل دهنده واژه ی غیربسیط تکواژ ( morpheme ) می گویند. به عبارت دیگر تکواژ کوچک ترین سازه ی معنادار یا نقش دار واژه است. برای نمونه واژه دانشگاه /dânešgâh/ از تکواژ های /dân/، /eš/ و /gâh/ تشکیل شده است.