تکهف. [ ت َ ک َهَْ هَُ ] ( ع مص ) کهفناک گردیدن کوه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به سمج درآمدن. || کندن آب جوانب چاه را چندانکه آواز جنبیدن آن شنیده شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).