تکنیک
/teknik/
مترادف تکنیک: صنعت، فن، روش، راه کار، شیوه، فنی
برابر پارسی: شگرد، فند، تَشنیک
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) فنی کار فنی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
مترادف ها
ساز، ساز و برگ، تجهیزات، تکنیک، قسمت مادی یا مکانیکی هنر
فن، شیوه، تکنیک، روش فنی، شگرد فن، اصول مهارت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




راهکنش
برابر پارسی تکنیک . . . . فنیک fanik. . . . است.
واژه های پارسی سره برای صنعت و تکنولوژی، تکنیک:
تکنیک = فن، فَند ( گویا ریشهٔ پارسی دارد )
تکنولوژی = فن آوری، ساخت آوری
صنعت = فَرساخت، بَرساخت
مصنوعی = ساختگی
باید در نِگَریم ( توجه کنیم ) به ناهمسانیِ باریک میانِ دو واژهٔ صنعت و تکنولوژی.
... [مشاهده متن کامل]
صنعت ( Industry ) با تکنولوژی یکی نیستند.
تکنیک = فن، فَند ( گویا ریشهٔ پارسی دارد )
تکنولوژی = فن آوری، ساخت آوری
صنعت = فَرساخت، بَرساخت
مصنوعی = ساختگی
باید در نِگَریم ( توجه کنیم ) به ناهمسانیِ باریک میانِ دو واژهٔ صنعت و تکنولوژی.
... [مشاهده متن کامل]
صنعت ( Industry ) با تکنولوژی یکی نیستند.
لِم: technique
لمیک: technical
لمیکانه: technically
تَشنیک: technique
تشنیکی: technical
تشنیکانه: technically
* ایک پسوند زابنده ( صفت ساز ) پارسی میانه است که واژگانی مانند تاریک، باریک، نزدیک را ساخته است.
لمیک: technical
لمیکانه: technically
تَشنیک: technique
تشنیکی: technical
تشنیکانه: technically
* ایک پسوند زابنده ( صفت ساز ) پارسی میانه است که واژگانی مانند تاریک، باریک، نزدیک را ساخته است.
شیوه . . . . فن . . لم . .
فن
پلی تکنیک = دارالفنون
پلی تکنیک = دارالفنون
ترفند
کوک ِ کار ؛ شیوه ٔ آن. لم آن. سر آن. قسمت فنی آن : کوک کار را دانستن یا ندانستن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
سبک اجرا
صنعت، فن، روش، راه کار، شیوه، فنی
فوت کوزه گری
تکنیک حرکات یا فن های هس که بعضی ها بستگی به کارشون ذاتا به اون مسلط هستن و بعضی با پشتکار و کوشش بهش مسلط میشن
راهکار
اسلوب کار، روش یا فن اجراى کار، اسلوب ، شگرد، فن ، اصول مهارت ، روش فنى ، تکنیک ، شیوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)