تکنیک

/teknik/

مترادف تکنیک: صنعت، فن، روش، راه کار، شیوه، فنی

برابر پارسی: شگرد، فند، تَشنیک

معنی انگلیسی:
technique

لغت نامه دهخدا

تکنیک. [ ت ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) کلمه فرانسوی متداول در زبان فارسی امروزی ، فنی. کار فنی. ( از فرهنگ فارسی معین ). اصول صنعت یا علم یا هنر و یا حرفه ای. اسلوب خاص علم یا هنر یا صنعتی. فن. اصول فنی. ( از لاروس ).

فرهنگ فارسی

فنی، آزمایش فنی، هنر، کارفنی، قاعده فنی
( صفت اسم ) فنی کار فنی .

فرهنگ معین

(تِ ) [ فر. ] (اِ. ) فنی ، کار فنی ، مجموعة روش هایی که بر شناخت علمی مبتنی است ، فن (فره ).

فرهنگ عمید

شیوۀ انجام کار، راهکار.

جدول کلمات

فن

مترادف ها

materiel (اسم)
ساز، ساز و برگ، تجهیزات، تکنیک، قسمت مادی یا مکانیکی هنر

technique (اسم)
فن، شیوه، تکنیک، روش فنی، شگرد فن، اصول مهارت

فارسی به عربی

اسلوب , معدات والتجهیزات العسکریة

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

تکنیکتکنیکتکنیکتکنیک
راهکنش
برابر پارسی تکنیک . . . . فنیک fanik. . . . است.
واژه های پارسی سره برای صنعت و تکنولوژی، تکنیک:
تکنیک = فن، فَند ( گویا ریشهٔ پارسی دارد )
تکنولوژی = فن آوری، ساخت آوری
صنعت = فَرساخت، بَرساخت
مصنوعی = ساختگی
باید در نِگَریم ( توجه کنیم ) به ناهمسانیِ باریک میانِ دو واژهٔ صنعت و تکنولوژی.
...
[مشاهده متن کامل]

صنعت ( Industry ) با تکنولوژی یکی نیستند.

لِم: technique
لمیک: technical
لمیکانه: technically
تَشنیک: technique
تشنیکی: technical
تشنیکانه: technically
* ایک پسوند زابنده ( صفت ساز ) پارسی میانه است که واژگانی مانند تاریک، باریک، نزدیک را ساخته است.
شیوه . . . . فن . . لم . .
فن
پلی تکنیک = دارالفنون
ترفند
کوک ِ کار ؛ شیوه ٔ آن. لم آن. سر آن. قسمت فنی آن : کوک کار را دانستن یا ندانستن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .
سبک اجرا
صنعت، فن، روش، راه کار، شیوه، فنی

فوت کوزه گری
تکنیک حرکات یا فن های هس که بعضی ها بستگی به کارشون ذاتا به اون مسلط هستن و بعضی با پشتکار و کوشش بهش مسلط میشن
راهکار
اسلوب کار، روش یا فن اجراى کار، اسلوب ، شگرد، فن ، اصول مهارت ، روش فنى ، تکنیک ، شیوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس