تکنیع. [ت َ ] ( ع مص ) برگردیدن و عدول کردن از چیزی. || تباه گردانیدن دست را. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بشمشیر زدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تکویع. ( از اقرب الموارد ). رجوع به تکویع شود. || به قبض آوردن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تقبیض و فراهم آوردن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || بدوال بستن پایهای کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).