تکمیل دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) کامل کردن. کمال دادن. به حد تمامی و نیکویی رسانیدن : سایه ای کز مدد مد سوادش داده ست دست کحال قضا دیده ٔدین را تکمیل.انوری.رجوع به تکمیل شود.