تکلیس
/taklis/
لغت نامه دهخدا
- تکلیس اجسام ؛ اصطلاح علم شیمی است و آن این است که یکی از اجسام آلی را بوسیله حرارت تجزیه می نمایند و آلوژن را آزاد میکنند. و تکلیس جسم ممکن است باآهک یا آهک سوددار انجام گیرد. رجوع به کتاب روش تهیه مواد آلی دکتر صفوی ص 155 شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) آهک زدن آهک مالی کردن با آهک و ساروج اندودن . ۲ - حرارت دادن بجسمی تا همچون آهک گردد . ۳ - ( اسم ) آهک مالی . جمع : تکلیسات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (شیمی ) حرارت دادن به جسمی تا مانند آهک شود.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
تَکْلیس (calcination)
(به معنی آهکی کردن) اکسایش ماده ای براثر تَشْویه یا برشته کردندر هوا. گاهی در تکلیس مادۀ شیمیایی اکسیده نمی شود و صرفاً مادۀ فراری از آن خارج می شود، مانند سنگ آهک که براثر تکلیس، گازCO۲ از آن خارج می شود و آهک زنده برجای می ماند.
(به معنی آهکی کردن) اکسایش ماده ای براثر تَشْویه یا برشته کردندر هوا. گاهی در تکلیس مادۀ شیمیایی اکسیده نمی شود و صرفاً مادۀ فراری از آن خارج می شود، مانند سنگ آهک که براثر تکلیس، گازCO۲ از آن خارج می شود و آهک زنده برجای می ماند.
wikijoo: تکلیس
مترادف ها
تکلیس، عمل اهکی کردن، تبدیل باهک
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تکلیس:[ اصطلاح طب سنتی ]"به معنی صاروج کردن و سوختن چیز و سیراب نمودن و بهره برداشتن آمده و مراد از آن مهیا ساختن بعضی ادویه است به جهت نفوذ و سرعت تأثیر و رفع کردن ثقل و کثافت آن خواه به احراق باشد و یا به عمل دیگر.
به هر واکنش تجزیه حرارتی که طی آن یک جامد به جامد جدید و یک گاز تبدیل شود تکلیس گویند.