تکلفی. [ ت َ ک َل ْ ل ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به تکلف. ظاهری. ساختگی. ریاکارانه. با تزویر و ریا. با ظاهرسازی : تا زهد تکلفیت برخیزد بر ناصیه داغ فاسقی باید.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
منسوب به تکلف ظاهری
پیشنهاد کاربران
تکلفی ساختن با کسی: وانمود کردن کاری که حقیقت دارد. شاه با او تکلفی در ساخت به تکلف گرفته ای می باخت ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 523 )