تکلان. [ ت ُ ] ( ع اِ ) عجزنمایی و کارسپردگی بر دیگری. اسم است توکل را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اعتماد و توکل. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). اسم است از اتکال بمعنی اعتماد و تفویض. ( از اقرب الموارد ) : و هو المستعان و علیه التکلان. ( گلستان ). رجوع به اتکال و توکل شود.
فرهنگ فارسی
اعتماد، تفویض ۱ - ( مصدر ) سپردن کار خود بدیگری تفویض کردن امراعتماد کردن . ۲ -( اسم ) تفویض امر .