تکسین

لغت نامه دهخدا

تکسین. [ ت َ ] ( اِخ ) نام بزرگی است از بزرگان ترک. ( برهان ). نام ملکی و ملکی است ازترکستان و شهری منسوب به خوبان و بمعنی حکمران و امیر نیز آمده و منسوب بدانجا را از ترکان خوب روی ، پرورده تسکین خوانند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). یکی از زمین داران ترکستان و نیز نام آن ملک که بدو منسوب است. ( فرهنگ رشیدی ). یکی از بزرگان ترکستان. ( ناظم الاطباء ). مصحف تکین. ( حاشیه برهان چ معین ) :
چاکران دگران آرزوی بنده کنند
نام فرزندان تکسین و تکین و دینار.
فرخی ( دیوان ص 99 ).
چشم ودل رامن ملامت چون کنم ازعشق خویش
بند بر جان من آن پرورده تکسین نهاد.
امیر معزی ( از انجمن آرا ).
ای بسا باد و بوش تکسینان
ترت و مرت از دعای مسکینان.
سنایی ( ایضاً ).
سر سزد بر آل تکسین از نکویی یار من
وز شرف بر آل یاسین سر امیر اطهر سزد.
سوزنی.
تا که از یغما و تکسین از برای رزم و بزم
بندگان آرند شیطان بند حورالعین صور
از برای رزم دشمن وز برای بزم دوست
جز بت یغما مخوه جز لعبت تکسین مخر.
سوزنی.

پیشنهاد کاربران

بپرس