تکره

لغت نامه دهخدا

تکره. [ ت َ ک َرْ رُه ْ ] ( ع مص ) روی ترش کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تسخط. ( اقرب الموارد ). || ناپسند و ناخوش داشتن. || چیزی را کم شمردن و به ناجایگاه دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تسخط شود.

فرهنگ فارسی

روی ترش کردن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تُکْرِهُ: مجبور کنی
ریشه کلمه:
کره (۴۱ بار)

پیشنهاد کاربران

تَکْرَهُ مضارع معلوم صیغه ی هفتم از فعل یَکْرَهُ ( انتَ تَکْرَهُ ) از ریشه ی کره، هم خانواده ی کراهت و اکراه
حُجَّتِی یَا اَللَّهُ فِی جُرْأَتِی عَلَی مَسْئَلَتِکَ مَعَ إِتْیَانِی مَا تَکْرَهُ جُودُکَ وَ کَرَمُک ( فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی )
...
[مشاهده متن کامل]

خدایا حجّت من در گستاخی بر درخواست از تو، با ارتکاب آنچه از آن کراهت داری جود و کرم توست.

ناپسند بدارند

بپرس