تکتیب. [ ت َ ] ( ع مص ) لشکر گروه گروه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || آماده کردن کتیبه را و فراهم آوردن و کتیبه کتیبه کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نوشتن. || نوشتن آموختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پستان اشتر ببستن. ( تاج المصادر بیهقی ).