تکبس

لغت نامه دهخدا

تکبس. [ ت َ ک َب ْ ب ُ ] ( ع مص ) پاسپرده شدن. ( ناظم الاطباء ). || بخاک انباشتن چاه را. || سر در جیب پیراهن فروبردن مرد. || تقحم بر چیزی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

پاسپره شدن بخاک انباشتن چاه را

فرهنگستان زبان و ادب

{WORM} [مهندسی مخابرات] ← تکنویس بس خوان

اصطلاحات و ضرب المثل ها

{WORM} [مهندسی مخابرات] ← تکنویس بس خوان

پیشنهاد کاربران

بپرس