تکبر و خودبینی

در انزوا در هر منزل و قدم گاه
او در خود شب وروز مستأصل
ز خود بزرگ بینی و خود محوری
ز معرفت و کرامت نیاید بر کس بر او واصل
محبت آید محبت عشق با عشق در کائنات
ز متکبر عشق ومحبت بی حاصل
ز فروتنی می ناب ساقی در صراحی
ز متکبر را نیاید خیری بر کس واصل
متکبر خود بین دیگران او را ذلیل بین
متکبر خود را بزرگ دیگران او را مورچه ریز بی حاصل
ز تنش روحی متکبر شادی چون مرغ وحشی
ز درون آتش و جوشان در روح مستأصل
ز درمان تکبر حق را بیند عظیم وبزرگ
که در قبال دادار متکبر کوچک و منفصل
پارسی زهستی همه پدیده ها و مخلوق در سجود دادار
اگر متکبر آید در این نظم جهانی فروتن وپر حاصل