تکاپو
/takApu/
مترادف تکاپو: پویه، تک ودو، تلاش، جد، جهد، سعی، فعالیت، کوشش، جست وجو، تفحص
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. جستجو.
۳. در جستجوی چیزی به هر سو دویدن.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
کاوش، طلب، بازرسی، تکاپو، سراغ، جستجو، تجسس
جنبش، تقلا، کوشش، شلوغی، تکاپو، تلاش، های و هوی
تکاپو
تکاپو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تکاپو ؛ با ریخت قبل تر این کلمه با نگارش تقاپو منشعب از کلماتی از قبیل تقوا و تقویت و. . . که در طی زمان دچار تغییر ریخت نگارشی و آوایی شده است
تکاپو ؛ انجام امورات زندگی به صورت فعالانه و قوی
... [مشاهده متن کامل]
جهت درک بهتر این کلمه مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمه ی تقی در متن زیر تبیین شده است ؛
تقی ؛ انسان تقوا پیشه و پرتکاپو
مسیر جریان ایجاد این کلیدواژه در روند ایجاد کلمات بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات در جایگاه های کاربردی مختلف عبارتند از ؛
تقی ، تقوا ، تقویت ، قُوَّت ، قوی ، قُوّه ، قُوا ، قَوام ، مقاوم ، اقامه ، قم ، مقاومت ، استقامت ، مستقیم ، تقاپو ، تکاپو
انجام هر عملی که باعث ایجاد تقویت و تکاپو و مقاومت در زندگی و حیات انسان شود.
و متقابلاً متضاد این مفهوم انجام هر عملی که باعث ضعف و سستی در زندگی و حیات انسان شود
تکاپو ؛ انجام امورات زندگی به صورت فعالانه و قوی
... [مشاهده متن کامل]
جهت درک بهتر این کلمه مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمه ی تقی در متن زیر تبیین شده است ؛
تقی ؛ انسان تقوا پیشه و پرتکاپو
مسیر جریان ایجاد این کلیدواژه در روند ایجاد کلمات بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات در جایگاه های کاربردی مختلف عبارتند از ؛
تقی ، تقوا ، تقویت ، قُوَّت ، قوی ، قُوّه ، قُوا ، قَوام ، مقاوم ، اقامه ، قم ، مقاومت ، استقامت ، مستقیم ، تقاپو ، تکاپو
انجام هر عملی که باعث ایجاد تقویت و تکاپو و مقاومت در زندگی و حیات انسان شود.
و متقابلاً متضاد این مفهوم انجام هر عملی که باعث ضعف و سستی در زندگی و حیات انسان شود
تلاش و کوشش/ جست و جو
تلفظ: ( ی )
تلفظ: ( تَ )
( اسم مرکب )
۱ - رفت و آمد به شتاب.
۲ - جست و جوی بسیار.
تلفظ: ( تَ )
( اسم مرکب )
۱ - رفت و آمد به شتاب.
۲ - جست و جوی بسیار.
سگ دو = تکاپوی بی ثمر
تلاش که ترکیه
تقلا. . . .
تلاش و کوشش
سگ دو
کوشش , سعی, جستجو, دأب