تکاوس

لغت نامه دهخدا

تکاوس. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) تو بر تو شدن گوشت. || بسیار برهم نشستن گیاه و علف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): تکاوس النبت التف. ( المعرب جوالیقی ص 288 ).

فرهنگ فارسی

تو بر تو شدن گوشت

پیشنهاد کاربران

در کتاب بدایع الافکار فی صنایع الاشعار میرزا حسین واعظ کاشفی نیز تکاوس به معنی تراکم و انبوهی آمده است ( واعظ کاشفی، میرزاحسین. بدایع الافکار فی صنایع الاشعار. ویراسته میرجلال الدین کزازی. تهران: نشر مرکز، چ اول، 1369، ص186 ) .
در کتاب المعجم فی معاییر الاشعار العجم تألیف شمس قیس رازی در تعریف متکاوس، واژه‏ ی تکاوس را به معنی ( ( انبوهی و مزاحمت ) ) آورده است ( رازی. شمس الدین محمد ابن قیس. المعجم فی معاییر الاشعار العجم. به کوشش سیروس شمیسا. تهران: فردوسی، چ اول، 1373، ص247 ) .

بپرس