تکاسل کردن. [ ت َ س ُ ک َ دَ] ( مص مرکب ) سستی کردن. تقاعد. تهاون. کاهلی کردن : و از ادای خراج تقاعد می نمایند و تکاسل و تهاون می کنند. ( تاریخ قم ص 31 ). رجوع به تکاسل شود.