تک چهره

فرهنگستان زبان و ادب

{portrait} [هنرهای تجسمی] بازنمایی چهره یا نیم تنه یا شکل کامل یک فرد به تنهایی

دانشنامه عمومی

تک چهره نگاری[ ۱] به نمایش دادن یک تک چهره یا پُرتره ( به فرانسوی: portrait ) از یک شخص می گویند. این کار می تواند بر روی بوم نقاشی، عکس آنالوگ، عکس دیجیتال، به صورت تندیس و یا مجسمه و یا هرگونه دیگری از به تصویر کشیدن هنری باشد.
چهره نگاری های فراوانی از کسان گوناگون در موزه های جهان موجود است. گاهی یک نقاش از چهرهٔ خود نیز چهره نگاری می کند ( خودنگاره ) که از آن جمله آثاری از کمال الملک و رامبراند هستند. در نقاشی ایران کمال الملک از چهره نگاران بزرگ بوده و دارای چهره نگاری هایی از شاهانی چون ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و احمد شاه است.
پرتره آدل بلوخ باوئر اول، که بین سال های ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۷ میلادی تکمیل شده است. این اثر؛ اولین پرتره از دو نقاشیِ هَمسان هنرمند با یک مدل است که به عنوان یک طرحِ پایانی و کامل شناخته می شود. [ ۲]
عکس تک چهرهعکس تک چهرهعکس تک چهره
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تَک چهره (portrait)
تَک چهره
تَک چهره
(یا: پُرْتْرِه) در هنرهای بصری۱، اثری هنری دربارۀ یک شخص. اغلب در تک چهره سازی، خلق شباهت شخص منظور است، ولی برخی از تک چهره ها، همچون تک چهره های پیکاسو۲، ممکن است با مدل شباهت ظاهری نداشته باشند. تک چهره سازی در بسیاری از تمدن های باستانی دیده می شود؛ لیکن در مغرب زمین، نخستین بار در روم باستان در مجسمه ها، سکه ها، و نشان هایی با تصویر صاحبان قدرت و ثروت تجلّی یافت. تک چهره سازی همچون اثری مستقل، برای گرامیداشت یا به منزلۀ یادگار، از قرن ۱۵م در ایتالیا و هلند، و در انگلستان به ویژه در قرن ۱۸، رواج یافت. پیش از اختراع عکاسی، در انگلستان و فرانسه نقاشی ریزنگارانۀ تک چهره به شکل نقاشی مینیاتوری۳، به ویژه در زیورآلات مرسوم بود. نقاشی تک چهره معمولاً سه زاویۀ مختلف را دربر می گیرد: نیم رخ، تمام رخ، و سه رخ. در تصویر نیم رخ، صورت از پهلو دیده می شود. تک چهرۀ نیم رخ از اعصار باستان بر روی سکه ها و نشان ها به کار می رفت، و نمای دلخواه نقاشان دورۀ رنسانس۴ ایتالیا در قرن های ۱۴ و ۱۵م بود؛ تابلوی جینپور دسته۵ (ح ۱۴۴۰م؛ لوور۶، پاریس) اثر پیسانلّو۷ از آن جمله است. تک چهرۀ تمام رخ، شخص را از روبه رو نشان می دهد؛ در این حالت صورت متقارن است، همچون تابلوی تک چهرۀ یک جوان۸ (ح ۱۴۸۵؛ نگارخانۀ ملی هنر واشینگتن۹) اثر فیلیپّینو لیپّی۱۰. در نمای سه رخ، سر کمی می چرخد، و حاصل تک چهره ای بین نیم رخ و تمام رخ است، همچون تابلوی تک چهرۀ مرد جوان۱۱ (ح ۱۵۲۰ـ۱۵۲۵؛ نگارخانۀ ملی لندن۱۲) اثر آندرِ آ دل سارتو۱۳.تحولات. مصریان در قرن ۳م در تک چهره های مومی که بر روی تابوتِ مومیایی ها نقاشی می کردند، به مرتبۀ بالایی از واقع گرایی۱۴ دست یافتند. تک چهره سازی در غرب پس از سقوط امپراتوری روم در قرن ۵م، تقریباً یکسره ازبین رفت تا آن که در قرن ۱۴م با کشیدن تصاویر سفارش دهندگان و اهداکنندگان، در نقاشی های دینی احیا گردید. در اوایل قرن ۱۵م، نقاشی رنگ روغنی پا به عرصۀ وجود نهاد و دیری نگذشت که رنگ تمپرا۱۵ را از دور خارج کرد. انعطاف پذیری و تابناکی رنگ وروغن، خلق تک چهره های واقع گرایانه تری را ممکن ساخت؛ چنان که در تابلوی مونالیزا۱۶ اثر لئوناردو داوینچی۱۷ (ح ۱۵۰۳ـ۱۵۰۶؛ لوور) مشهود است. به این ترتیب تک چهره سازی بالیدن آغاز کرد. درپیِ ظهور جنبش اصلاح دینی۱۸ در اروپای قرن ۱۶، نقاشی دینی از سکه افتاد، و موضوع های غیردینی اولویت یافتند. به ویژه تک چهره سازی، از آن جا که نشان دهندۀ منزلت اشخاص بود، از اهمیت خاصّی برخوردار شد. پس از آن که پادشاهی های اروپا ثَبات بیشتری یافتند، نقاشان از اعضای ثابت دربارها شدند. در قرن های ۱۶ و ۱۷، هانس هولباینِ کهتر۱۹، رامبرانت۲۰، دیه گو ولاسکز۲۱، پیتر پل روبنس۲۲، و آنتونی وان دایک۲۳ در تک چهره سازی به شهرت رسیدند، و نیکلاس هیلیارد۲۴ و آیزاک اولیور۲۵ در تک چهره سازی ریزنگارانه صاحب نام شدند. در قرن ۱۸، نقاشی تک چهره در انگلستان با بیشترین اقبال روبه رو شد و نقاشان بسیاری در این کشور ازجمله ویلیام هوگارت۲۶، تامس گِینزبارو۲۷، جاشوا رینولدز۲۸، جورج رامنی۲۹، الن رَمزی۳۰، هنری رِیبرن۳۱، و تامس لارنس۳۲ در این زمینه توفیق پیدا کردند. نمایش اشخاص در گروه بندی های صمیمانه ای موسوم به «مجلس گفتگو۳۳» در این دوره رواج یافت. با اختراع عکاسی در نیمۀ قرن ۱۹، نقاشی تک چهره رو به افول نهاد. اندیشه های نقاشان دربارۀ هنر نقاشی تغییر کرد. آنان تک چهره سازی واقع گرایانه را وانهادند، و بیشتر به انتقال حال وهوای مدل گرایش یافتند؛ تک چهره هایی که پل سزان۳۴ پدید آورد، از این جمله اند. با این همه هنرمندانی که سنّت تک چهره سازی را در قرن ۲۰ زنده نگاه داشتند، عبارت اند از جان سینگر سارجنت۳۵، که جامعۀ مرفه ویکتوریایی متأخر۳۶ و ادواردی۳۷ را با چیره دستی به تصویر کشید، اوگوستوس جان۳۸، و ویلیام اُرپن۳۹. نقاشان دیگری ازجمله گراهام سادرلند۴۰، لوتسیان فروید۴۱، فرانسیس بیکن۴۲، و دیوید هاکنی۴۳، تک چهره سازی سنّتی را وانهادند. مارک کوئین۴۴ از هنرمندانی بود که از چهره سازی متعارف بیشتر فاصله گرفت؛ او در اثری با نام خود۴۵ (۱۹۹۱؛ مجموعۀ ساعتچی، لندن۴۶) سَرِ خودش را با استفاده از خون منجمد خویش ساخت (این اثر اکنون در ویترین یخچالی به تماشا گذاشته می شود). خودنگاری، یا نقاشی از چهرۀ خود هنرمند، در دورۀ رنسانس شکل گرفت. تا آن زمان نقاش تنها یک تزیین کننده بود، اما از دورۀ رنسانس، منزلت و فردیّت هنرمند به سرعت جایگاه خود را پیدا کرد. گمان می رود که مردی با عمامۀ قرمز۴۷ (ح ۱۴۳۳م؛ نگارخانۀ ملی، لندن) اثر یان وان آیک۴۸ از نخستین خودنگاری ها باشد. از دیگر نمونه های برجسته، تابلوی آلبرشت دورِر۴۹ با نام خودنگاری با دستکش۵۰ (۱۴۹۳م؛ لوور)، خودنگاری۵۱ اثر رامبرانت (ح ۱۶۵۹؛ نگارخانۀ ملی هنر، واشینگتن)، وتابلوی ون گوگ۵۲ با نام خودنگاری با گوش زخم بندی شده۵۳ (۱۸۸۹؛ نگارخانۀ مؤسسۀ کورتو، لندن۵۴)، درخور ذکرند. خودنگاری همچنان رواج دارد.visual artsPicassominiature paintingRenaissanceLouvrePisanelloPortrait of a YouthNational Gallery of Art, WashingtonFilippino LippiNational Gallery, LondonAndrea del SartorealismtemperaMona LisaLeonardo da VinciReformationHans Holbein the YoungerRembrandtDiego VelázquezPeter Paul RubensAnthony van DyckNicholas HilliardIsaac OliverWilliam HogarthThomas GainsboroughJoshua ReynoldsGeorge RomneyAllan RamsayHenry RaeburnThomas Lawrenceconversation piecePaul CézanneJohn Singer Sargentlate-VictorianEdwardianAugustus JohnWiliam OrpenGraham SutherlandLucian FreudFrancis BaconDavid HockneyMarc QuinnSelfSaatchi Collection, London

پیشنهاد کاربران

بپرس