تک زدن

لغت نامه دهخدا

تک زدن. [ ت َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در اصطلاح لوطیان در سینه زنی بی آهنگ زدن یکی ازمردم دسته. غلط به سینه زدن که خارج از آهنگ یکنواخت دیگر سینه زنان باشد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

در اصطلاح لوطیان در سینه زنی بی آهنگ زدن یکی از مردم دسته .

پیشنهاد کاربران

به معنای - حمله - هم به کارمیرفته من یادم هست.
تک زدن: [اصطلاح مداحی ] اصطلاحی ست در سینه زنی، که در آن حرکات دست ها به هنگام سینه زدن، آرام و با فاصله است.
کش رفتن، دستبرد زدن، دزدیدن / مثال: این هم بماند که بچه ها وقت و بی وقت به آن داروها تک می زدند. برگرفته از کتاب حکایت زمستان، سعید عاکف صفحه 124

بپرس