تک رو

/takrow/

مترادف تک رو: خودسر، خودمحور، جمع گریز، جماعت گریز، تنهارو

لغت نامه دهخدا

تک رو. [ ت َ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) در تداول امروز تک رونده. خودسر. که توجهی به تصمیم دسته جمعی افراد گروه نکند. سرکشی کننده از عقاید دیگران و این معنی در امور سیاسی و حزبی بیشتر مصطلح و متداول است. || در تداول عامه ، زن بدکه داخل در دسته و جماعتی یا اداره ای از زنان بد نباشد. زن بد که خود به تنهائی رود به تباهی. روسپی که در خانه عمومی نبود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

در تداول امروز تک رونده

فرهنگ عمید

۱. آن که تنها به راهی برود.
۲. کسی که تنها از پی امری برود یا به کاری بپردازد.

مترادف ها

maverick (اسم)
تک رو، ادم بی سرپرست، حیوان بی صاحب

single footer (اسم)
تک رو

پیشنهاد کاربران

تنهاخرام. [ ت َ خ ِ / خ َ / خ ُ ] ( نف مرکب ) که تنها خرامد. تنهارو. تک رو. که در رفتن یاری نگزیند :
ماه تنهاخرام از آن آواز
بند برقع بهم کشید فراز.
نظامی.
رجوع به تنهارو و تنها و دیگر ترکیبهای آن شود.
تک و رو به معنی رفت و آمد در یک مسیر مشخص است که چندین بار تکرار شده.
تکرویعنی خودمحور، جمع گریز

بپرس