تژم

لغت نامه دهخدا

تژم. [ ت َ / ت ِ ]( اِ ) میغ را گویند و آن بخاری باشد ملاصق زمین و به کسر اول هم آمده است. ( برهان ). میغ و تزم و بخار. ( ناظم الاطباء ). بر وزن عزم که در برهان آورده تصحیف و خطا است و اصل تژم است و خواهد آمد و بمعنی میغ است.( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و رجوع به تژم و تزم شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس