تپه های بهشت ( انگلیسی: Paradise Hills ) یک فیلم در ژانر ملودرام و فانتزی است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد.
دختری به نام اوما، در عروسی اش، مورد تعریف و تمجید زیادی قرار می گیرد و همگان می گویند که او بسیار مطیع تر از گذشته شده است. دو ماه قبل، اوما در اتاقی عجیب بیدار می شود و متوجه می شود که در جزیره ای به نام بهشت به دام افتاده است. او سعی می کند از آنجا فرار کند اما توسط دختری به نام آمارنا گرفتار و بازگردانده می شود. برای اوما توضیح داده شده است که او به یک مرکز درمانی برای زنان جوان سرکوبگر فرستاده شده است، زیرا پیشنهاد ازدواجی را رد کرده است که مادرش می خواهد او را بپذیرد. اوما با هم اتاقی هایش کلو و یو و آمارنا که یک خواننده مشهور است دوست می شود. بعد از گذشت مدتی، دوست پسر اوما، مارکوس، به این جزیره آمده و وانمود می کند که یکی از کارکنان است و قول می دهد که می تواند اوما را نجات دهد، در این میان آمارنا می فهمد که در غذای شبانه این دختران ماده خواب آور ریخته می شود و این را به اوما می گوید. اوما فردای آن شب از خوردن غذا صرف نظر می کند و شب بیدار مانده و متوجه می شود حق با آمارنا بوده است. فردای آن روز اعلام می کنند درمان آمارنا به پاین رسیده و می تواند مرخص شود و اوما مشکوک می شود و سعی می کند کلویی و یو را به رفتن و فرار از آنجا متقاعد کند، در همان شب فرار یو برای معالجه نهایی فرستاده می شود ولی اوما و کلوئه سعی می کنند او را نجات دهند. آن ها موفق به فرار می شوند و در یک اتاق کنترل قرار می گیرند و می فهمند این مرکز نه برای درمان آنها، بلکه جهت تکثیر و الگو برداری از آنها بوده است، هنگامی که می خواهند فرار کنند وارد حوضی می شوند که در آنجا بدل آنها قرار دارد، زنانی که شرایط اجتماعی ضعیفی دارند و تحت عمل جراحی های گسترده ای قرار گرفته اند و استخدام شده اند تا نقش نسخه های مطیع تر زنانی که جایگزین می شوند را برای باقی عمر ایفا کنند.
... [مشاهده متن کامل]
بعد از مرگ یو، کلوئی و اوما مجبور می شوند بدون او حرکت کنند، اما قبل از رفتن، اوما تنها یادگاری پدرش را به بدل خود می دهد. اوما و کلوئه راهی باغچه ای می شوند که در آن اجساد بی جان دختران سابق بهشت از جمله آمارنا را می بینند که در برگها قرار گرفته اند. اوما می بیند که دوشس ( مدیر بهشت ) در حال تغذیه از بدن چوپان است و در حالی که دوشس آماده می شود تا او را قربانی بعدی خود کند، در تاکستان پیچیده شده است. در این حال، بدل اوما با تظاهر به بودن اوما واقعی، دوشس را به اندازه کافی منحرف می کند تا اوما بتواند به او خنجر بزند.
دختری به نام اوما، در عروسی اش، مورد تعریف و تمجید زیادی قرار می گیرد و همگان می گویند که او بسیار مطیع تر از گذشته شده است. دو ماه قبل، اوما در اتاقی عجیب بیدار می شود و متوجه می شود که در جزیره ای به نام بهشت به دام افتاده است. او سعی می کند از آنجا فرار کند اما توسط دختری به نام آمارنا گرفتار و بازگردانده می شود. برای اوما توضیح داده شده است که او به یک مرکز درمانی برای زنان جوان سرکوبگر فرستاده شده است، زیرا پیشنهاد ازدواجی را رد کرده است که مادرش می خواهد او را بپذیرد. اوما با هم اتاقی هایش کلو و یو و آمارنا که یک خواننده مشهور است دوست می شود. بعد از گذشت مدتی، دوست پسر اوما، مارکوس، به این جزیره آمده و وانمود می کند که یکی از کارکنان است و قول می دهد که می تواند اوما را نجات دهد، در این میان آمارنا می فهمد که در غذای شبانه این دختران ماده خواب آور ریخته می شود و این را به اوما می گوید. اوما فردای آن شب از خوردن غذا صرف نظر می کند و شب بیدار مانده و متوجه می شود حق با آمارنا بوده است. فردای آن روز اعلام می کنند درمان آمارنا به پاین رسیده و می تواند مرخص شود و اوما مشکوک می شود و سعی می کند کلویی و یو را به رفتن و فرار از آنجا متقاعد کند، در همان شب فرار یو برای معالجه نهایی فرستاده می شود ولی اوما و کلوئه سعی می کنند او را نجات دهند. آن ها موفق به فرار می شوند و در یک اتاق کنترل قرار می گیرند و می فهمند این مرکز نه برای درمان آنها، بلکه جهت تکثیر و الگو برداری از آنها بوده است، هنگامی که می خواهند فرار کنند وارد حوضی می شوند که در آنجا بدل آنها قرار دارد، زنانی که شرایط اجتماعی ضعیفی دارند و تحت عمل جراحی های گسترده ای قرار گرفته اند و استخدام شده اند تا نقش نسخه های مطیع تر زنانی که جایگزین می شوند را برای باقی عمر ایفا کنند.
... [مشاهده متن کامل]
بعد از مرگ یو، کلوئی و اوما مجبور می شوند بدون او حرکت کنند، اما قبل از رفتن، اوما تنها یادگاری پدرش را به بدل خود می دهد. اوما و کلوئه راهی باغچه ای می شوند که در آن اجساد بی جان دختران سابق بهشت از جمله آمارنا را می بینند که در برگها قرار گرفته اند. اوما می بیند که دوشس ( مدیر بهشت ) در حال تغذیه از بدن چوپان است و در حالی که دوشس آماده می شود تا او را قربانی بعدی خود کند، در تاکستان پیچیده شده است. در این حال، بدل اوما با تظاهر به بودن اوما واقعی، دوشس را به اندازه کافی منحرف می کند تا اوما بتواند به او خنجر بزند.