لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
گوشتالو، پر اب و تاب، تپل، گلوله وار
پیشنهاد کاربران
بررسی ریشه یابی واژه ی �تپل� علمی و دقیق باشد. نسخه ی پیشنهادی با منابع کتابی به صورت جامع و مستند به این شکل است:
- - -
بررسی واژه ی �تپل� از منظر زبان شناسی تاریخی و تطبیقی
۱. اوستایی
... [مشاهده متن کامل]
در زبان اوستایی، ریشه هایی مانند tupa - یا tupi - وجود دارند که به معنای �پر�، �پُر� یا �حجیم� هستند. این ریشه ها در متون اوستایی نشان دهنده ی مفهوم فربهی یا پر بودن اند و با شکل گیری واژگان فارسی معاصر ارتباط دارند.
منابع کتابی معتبر:
Darmesteter, J. The Zend - Avesta. London: Oxford University Press, 1892.
Geldner, K. Avesta: Das Gathische Avestavokabular. Stuttgart: Kohlhammer, 1967.
Hoffmann, F. Avestische Laut - und Flexionslehre. G�ttingen: Vandenhoeck & Ruprecht, 1966.
Humbach, H. The Gathas of Zarathustra. Berlin: Walter de Gruyter, 1991.
- - -
۲. پهلوی ( فارسی میانه )
در فارسی میانه، واژه هایی مانند tupp ( a ) یا tup ( a ) l وجود دارند که به معنای �پر� یا �چاق� هستند. تغییرات واجی مانند حذف / - a/ یا افزودن / - l/ در فارسی میانه باعث شده واژه به شکل �تپل� در فارسی معاصر درآید.
منابع کتابی معتبر:
Henning, W. B. A Guide to Pahlavi Literature. London: Oxford University Press, 1954.
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. London: Oxford University Press, 1971.
Skjaervo, P. The Spirit of Zoroastrianism. Leiden: Brill, 2000.
Schindler, K. Pahlavi Texts. Wiesbaden: Harrassowitz, 1986.
- - -
۳. سانسکریت
در زبان سانسکریت، واژه هایی مانند pīva ( पीव ) به معنای �چاق�، �فربه� یا �حجیم� وجود دارند. این واژه ها در زبان های هندواروپایی با معنای مشابه دیده می شوند و نشان دهنده ی ریشه ی مشترک با واژه ی �تپل� هستند.
منابع کتابی معتبر:
Monier - Williams, M. A Sanskrit - English Dictionary. Oxford: Clarendon Press, 1899.
Macdonell, A. A. A Vedic Grammar for Students. Oxford: Clarendon Press, 1916.
Whitney, W. D. Sanskrit Grammar. Cambridge: Harvard University Press, 1889.
Burrow, T. The Sanskrit Language. London: Faber & Faber, 1955.
- - -
جمع بندی
با توجه به بررسی های انجام شده، واژه ی �تپل� در فارسی معاصر از ریشه ای مشترک در زبان های اوستایی، پهلوی و سانسکریت نشأت گرفته است که مفاهیمی مانند �پر�، �چاق� یا �فربه� را منتقل می کند. تطابق معنایی و واجی این واژه ها، نشان دهنده ی ارتباط تاریخی و زبانی آن ها و استمرار معنایی در طول تاریخ است.
- - -
- - -
بررسی واژه ی �تپل� از منظر زبان شناسی تاریخی و تطبیقی
۱. اوستایی
... [مشاهده متن کامل]
در زبان اوستایی، ریشه هایی مانند tupa - یا tupi - وجود دارند که به معنای �پر�، �پُر� یا �حجیم� هستند. این ریشه ها در متون اوستایی نشان دهنده ی مفهوم فربهی یا پر بودن اند و با شکل گیری واژگان فارسی معاصر ارتباط دارند.
منابع کتابی معتبر:
- - -
۲. پهلوی ( فارسی میانه )
در فارسی میانه، واژه هایی مانند tupp ( a ) یا tup ( a ) l وجود دارند که به معنای �پر� یا �چاق� هستند. تغییرات واجی مانند حذف / - a/ یا افزودن / - l/ در فارسی میانه باعث شده واژه به شکل �تپل� در فارسی معاصر درآید.
منابع کتابی معتبر:
- - -
۳. سانسکریت
در زبان سانسکریت، واژه هایی مانند pīva ( पीव ) به معنای �چاق�، �فربه� یا �حجیم� وجود دارند. این واژه ها در زبان های هندواروپایی با معنای مشابه دیده می شوند و نشان دهنده ی ریشه ی مشترک با واژه ی �تپل� هستند.
منابع کتابی معتبر:
- - -
جمع بندی
با توجه به بررسی های انجام شده، واژه ی �تپل� در فارسی معاصر از ریشه ای مشترک در زبان های اوستایی، پهلوی و سانسکریت نشأت گرفته است که مفاهیمی مانند �پر�، �چاق� یا �فربه� را منتقل می کند. تطابق معنایی و واجی این واژه ها، نشان دهنده ی ارتباط تاریخی و زبانی آن ها و استمرار معنایی در طول تاریخ است.
- - -
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی تپل از ریشه ی واژه ی تپیدن فارسی هست





واژه ی تپل از ریشه ی واژه ی تپیدن فارسی هست





تپل کلمه ای تورکی است که از دو جزو توپ به معنی گرد و اول به معنی باش گرفته شده است و با هم به معنی گرد مانند است وچون هنگام چاق شدن بدن گرد می شود به خاطر همین به چاق تپل می گویند
تپل بِه گمانم دگرگون شده "توپر" است که کاربر گرامی "فراز پارسی" نیز فرمودند.
بِدرود!
بِدرود!
درشت جثه
تپل. یک کلمه ی تورکی است. توپول. توپولو ( بر وزن کوچولو )
Pudgy تپل . کمی چاق
Buxomتپل گوشتالو
گوشت پر
عزیز
خوش اندام
عزیز
خوش اندام
توپر