تپل

/topol/

مترادف تپل: چاق، فربه، گرد و چاق

لغت نامه دهخدا

تپل. [ ت ُ پ ُ ] ( ص ) گرد و فربه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) چاق فربه . یا تپل ( و ) مپل . چاق و چله تپول مپول .

فرهنگ معین

(تُ پُ ) (ص . ) (عا. ) چاق ، فربه .

واژه نامه بختیاریکا

( تُپُل ) پُخُل

مترادف ها

rotund (صفت)
گوشتالو، پر اب و تاب، تپل، گلوله وار

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی تپل از ریشه ی واژه ی تپیدن فارسی هست
تپلتپلتپلتپلتپل
تپل کلمه ای تورکی است که از دو جزو توپ به معنی گرد و اول به معنی باش گرفته شده است و با هم به معنی گرد مانند است وچون هنگام چاق شدن بدن گرد می شود به خاطر همین به چاق تپل می گویند
تپل بِه گمانم دگرگون شده "توپر" است که کاربر گرامی "فراز پارسی" نیز فرمودند.
بِدرود!
درشت جثه
تپل. یک کلمه ی تورکی است. توپول. توپولو ( بر وزن کوچولو )
Plump
Pudgy تپل . کمی چاق
Buxomتپل گوشتالو
گوشت پر
عزیز
خوش اندام
توپر

بپرس