تپاله
مترادف تپاله: پهن، تاپال، تپال، سرگین
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
تَپاله: پِهِن. فضله حیوانات سم داری مثل اسب وگاوو. . . . درگویش گوغری �گاه گَو�را گویند
نمونه:خمیرکردن تپاله ها وجز آن. ( کلیدر ج۶ص۱۸۱۲ )
محمدجعفر نقوی
نمونه:خمیرکردن تپاله ها وجز آن. ( کلیدر ج۶ص۱۸۱۲ )
محمدجعفر نقوی