لغت نامه دهخدا
تپ تپ. [ت َ ت َ ] ( اِ صوت ) آواز چیزی که بر چیز نرم خورد مانند دست زدن بخروار پنبه و امثال آن. ( لغت محلی شوشتر ). || مالیدن کوران بچیزی یا به جستن راه و بتاریکی جستجو کردن مطلقاً. ( لغت محلی شوشتر ). || آواز پای جمعی را گویند که با هم راه روندیا دوند اعم از انسان و حیوان. ( لغت محلی شوشتر ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. صدایی که از کوبیدن دست به چیزی میان تهی برخیزد.
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
ضربه، تپ تپ، هف هف
تپش، تلمبه، تلمبه زنی، صدای تلمبه، تپ تپ
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
صدای بم متوالی