توپ توپ. ( ق مرکب ) بمعنی فوج فوج یعنی بسیار. ( غیاث اللغات ). || بسته بسته ،چون : توپ توپ پارچه. توپ توپ سنجاق. توپ توپ سوزن ؛ بمعنی فراوان پارچه و سنجاق و سوزن. رجوع به توپ شود.