تونگر
لغت نامه دهخدا
- تونگردل ؛ تونگرهمت. ( ناظم الاطباء ). توانگردل. رجوع به توانگر و توانگرهمت شود.
- تونگرهمت ؛ باهمت و گشاده دل و سخی و کریم. ( ناظم الاطباء ). توانگرهمت. رجوع به تونگردل و توانگر و دیگر ترکیبهای توانگرشود.
|| حجّام و سرتراش. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به تونگو شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:تونگرن
wikijoo: تونگر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید