تونه

لغت نامه دهخدا

تونه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) چله جولاهگان باشد و آن تاری است که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). ریشه و طراز. ( ناظم الاطباء ). || تونک. رجوع به تونک و تونق شود.

فرهنگ فارسی

چله جولاهگان باشد و آن تاری است که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید تونک

واژه نامه بختیاریکا

( تو نِه ) ( ● ) ؛ پوست انداز

دانشنامه عمومی

پیشنهاد کاربران

در زبان آریایی باستانی ب کمد میگفتن تونک
ک از دید من میشه امروز این واژه را با ریخت تونه بکار گرفت

بپرس