نیکولاس توماس برنهارت ( به آلمانی: Thomas Bernhard ) ( نهم فوریه ۱۹۳۱–۱۲ فوریه ۱۹۸۹ ) داستان نویس، نمایشنامه نویس و شاعر اتریشی است. [ ۹] آثار او را «بزرگ ترین دستاوردهای ادبی پس از جنگ جهانی دوم» و خودش را از مهم ترین نویسندگان آلمانی زبانِ پس از جنگ جهانی دانسته اند. [ ۱۰]
توماس برنهارت از پدر و مادری اتریشی در هرلین هلند چشم به جهان گشود. مادرش به خاطر رابطه نامشروعش به هیرلن رفت و پس از تولد توماس به اتریش نزد والدینش بازگشت. ازدواج مجدد مادرش در سال ۱۹۳۶ باعث نقل مکان به تراون اشتاین در باواریای آلمان شد. برنهارت هرگز با پدرش آشنا نشد. در ۱۹۴۱ به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد. در ۱۹۴۴ پدربزرگش او را به سالزبورگ نزد خود برد. در شانزده سالگی، مدرسه را ترک کرد و نزد یک خواربارفروش به کار مشغول شد. همزمان، پدربزرگش او را در یک مدرسه آواز ثبت نام کرد و وی در آنجا با تئوری موسیقی و خوانندگیِ اپرا آشنا شد. [ ۱۱] در ۱۹۴۹ پدربزرگش نیز درگذشت. یک سال بعد هم مادرش را از دست داد. در ۱۹۵۰ با هدویگ اشتاویانیسک که ۳۷ سال از او بزرگ تر بود، آشنا شد. این زن حامی واقعی برنهارت در زندگی اش بود و کمک زیادی به پیشرفت ادبی او کرد. برنهارت از او به عنوان «آدم زندگی» اش یاد کرده است. دوستی شان تا زمان مرگ هدویگ در ۲۹ آوریل ۱۹۸۴ ادامه داشت. برنهارت از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۷، در دانشگاه موتسارت در سالزبورگ، آواز، نمایشنامه نویسی و بازیگری خواند. [ ۱۲] برنهارت در طول زندگی اش به دلیل اظهارنظرهای تند و صریحش و نیز انتقاداتش از مردم کشورش، یعنی اتریش، همواره مورد انتقاد بود. این عصیان گری پس از مرگش نیز ادامه یافت، زیرا پیش از مرگ، انتشار و اجرای آثارش را در اتریش قدغن کرده بود. البته این خواسته او به طور کامل انجام نشده و وارثان او استثناهایی را برای انتشار و اجرای آثارش در نظر گرفتند. [ ۹] برنهارت آدمی تندخو بود و لحنی بسیار خودخواهانه، پرخاشگر و گزنده داشت. این ویژگی ها را از نخستین نامه ای که در سن سی سالگی به رئیس انتشاراتی زورکامپ فرستاد، تا آخرین نامه هایی که طی نزدیک به سه دهه برای او نوشت می توان یافت. موضوع بسیاری از این نامه ها مسائل مالی است، اما در خلال همین نامه ها دو شخصیت متفاوت و رابطه عشق و نفرتی که میان آنها وجود داشت ملموس و برجسته است. اونزلد ( رئیس انتشارات معروف زورکامپ ) خیلی زود به نبوغ برنهارت پی برد و برای کارش ارزش و احترام زیادی قائل شد. رئیس زورکامپ سال ۱۹۶۵ که هنوز مهمترین آثار برنهارت ۳۴ ساله نوشته و منتشر نشده بود او را در نامه ای با ساموئل بکت و حتی فرانتس کافکا مقایسه کرد. برنهارت نیز اونزلد را «شکسپیر جهان نشر» می خواند. با این همه، این دوستی تمام مدت با تنش و درگیری همراه بود. [ ۱۳] برنهارت در سال ۱۹۸۹ در گموندن در شمال اتریش درگذشت. خانه اش در اولسدورف موزه و مرکز مطالعه و اجرای آثارش شده است. [ ۹]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتوماس برنهارت از پدر و مادری اتریشی در هرلین هلند چشم به جهان گشود. مادرش به خاطر رابطه نامشروعش به هیرلن رفت و پس از تولد توماس به اتریش نزد والدینش بازگشت. ازدواج مجدد مادرش در سال ۱۹۳۶ باعث نقل مکان به تراون اشتاین در باواریای آلمان شد. برنهارت هرگز با پدرش آشنا نشد. در ۱۹۴۱ به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد. در ۱۹۴۴ پدربزرگش او را به سالزبورگ نزد خود برد. در شانزده سالگی، مدرسه را ترک کرد و نزد یک خواربارفروش به کار مشغول شد. همزمان، پدربزرگش او را در یک مدرسه آواز ثبت نام کرد و وی در آنجا با تئوری موسیقی و خوانندگیِ اپرا آشنا شد. [ ۱۱] در ۱۹۴۹ پدربزرگش نیز درگذشت. یک سال بعد هم مادرش را از دست داد. در ۱۹۵۰ با هدویگ اشتاویانیسک که ۳۷ سال از او بزرگ تر بود، آشنا شد. این زن حامی واقعی برنهارت در زندگی اش بود و کمک زیادی به پیشرفت ادبی او کرد. برنهارت از او به عنوان «آدم زندگی» اش یاد کرده است. دوستی شان تا زمان مرگ هدویگ در ۲۹ آوریل ۱۹۸۴ ادامه داشت. برنهارت از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۵۷، در دانشگاه موتسارت در سالزبورگ، آواز، نمایشنامه نویسی و بازیگری خواند. [ ۱۲] برنهارت در طول زندگی اش به دلیل اظهارنظرهای تند و صریحش و نیز انتقاداتش از مردم کشورش، یعنی اتریش، همواره مورد انتقاد بود. این عصیان گری پس از مرگش نیز ادامه یافت، زیرا پیش از مرگ، انتشار و اجرای آثارش را در اتریش قدغن کرده بود. البته این خواسته او به طور کامل انجام نشده و وارثان او استثناهایی را برای انتشار و اجرای آثارش در نظر گرفتند. [ ۹] برنهارت آدمی تندخو بود و لحنی بسیار خودخواهانه، پرخاشگر و گزنده داشت. این ویژگی ها را از نخستین نامه ای که در سن سی سالگی به رئیس انتشاراتی زورکامپ فرستاد، تا آخرین نامه هایی که طی نزدیک به سه دهه برای او نوشت می توان یافت. موضوع بسیاری از این نامه ها مسائل مالی است، اما در خلال همین نامه ها دو شخصیت متفاوت و رابطه عشق و نفرتی که میان آنها وجود داشت ملموس و برجسته است. اونزلد ( رئیس انتشارات معروف زورکامپ ) خیلی زود به نبوغ برنهارت پی برد و برای کارش ارزش و احترام زیادی قائل شد. رئیس زورکامپ سال ۱۹۶۵ که هنوز مهمترین آثار برنهارت ۳۴ ساله نوشته و منتشر نشده بود او را در نامه ای با ساموئل بکت و حتی فرانتس کافکا مقایسه کرد. برنهارت نیز اونزلد را «شکسپیر جهان نشر» می خواند. با این همه، این دوستی تمام مدت با تنش و درگیری همراه بود. [ ۱۳] برنهارت در سال ۱۹۸۹ در گموندن در شمال اتریش درگذشت. خانه اش در اولسدورف موزه و مرکز مطالعه و اجرای آثارش شده است. [ ۹]
wiki: توماس برنهارت