توم


معنی انگلیسی:
ellipse

لغت نامه دهخدا

تؤم. [ ت ُءْم ْ ] ( ع اِ ) همزاد. ( از المنجد ). دوقلو. ( دزی ج 1 ص 139 ).

توم. ( اِ ) نشای برنج در دیلمان و گیلان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به توم بیجار شود.

توم. ( ع اِ ) دانه سیمین مانند مروارید. ( ناظم الاطباء ). مروارید و بعضی گفته اند مهره ها که آن را از نقره سازند مانند مروارید. ( آنندراج ).

توم. [ ت ُ وَ ] ( ع اِ ) ج ِ تومة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تومة و ماده قبل شود.

توم. ( اِخ ) کلمه نبطی است و معنی آن قرین است و آن نام ملکی است که به مانی نازل شد. ( ابن الندیم از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

همزاد

گویش مازنی

/toom/ بذر & وقت – زمان & پسوند ای است که در صفت برتر به کار رود و به معنای از است & بذر

دانشنامه عمومی

شهر توم ( به آلمانی: Thum ) در ایالت زاکسن در کشور آلمان واقع شده است.
عکس توم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

توم در زبان های ایرانی دیگر هم ارز با تخم در فارسی است.
تخم در اصل و بنیاد نه به معنی بیضه و دانه و بذر که به بیشتر به معنی "نسل" بوده.
چنان که در کارنامه اردشیر بابکان آورده اند که او از توهمگ ( تومه، تخمه ) دارای دارایان ( داریوش سوم هخامنشی ) بود.
...
[مشاهده متن کامل]

میتوان این واژه را در فارسی به ریخت توهم یا توم باززیواند و به جای واژه عربی نسل به کاربست.

توم ( , تخم ) در کردی به معنای بذری است که ان را برای کشاورزی سال بعد در جای مخصوص نگه داری می کنند
در زبان تالشی مرکزی به معنای ( بذر و دانه برنج )
توم ( Tom ) :در زبان مغولی به معنی بزرگ
توم ( Tom ) :در زبان ترکی به معنی پرپشت
پسوند ترین در اوستایی
بزرگ، بزرگتر، بزرگتوم
کلمه ی در زبان لری بختیاری است به معنی
بذر. تخم
زومین توم دا ::زمین را بذر پاشی کرد