تولکی

لغت نامه دهخدا

تولکی. [ ل َ ] ( ص نسبی ) کریزی. کریزکرده : باز تولکی ؛ باز کریزی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تولک و دیگر ترکیبهای آن شود.

تولکی. [ ل َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ترگور است که در بخش سلوانای شهرستان ارومیّه واقع است و 146 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گنداب
دهی از دهستان ترگور است که در بخش سلوانای شهرستان رضائیه واقع است

فرهنگ عمید

۱. خلاب، گنداب، لجن زار، زمین پر گل ولای.
۲. (کشاورزی ) نشا کردن برنج.

پیشنهاد کاربران

پر ریزی ( molting )
تولکی:در زبان ترکی آذربایجانی به معنای روباه است.
تولکی یا تولکو ( T�lk� ) : در زبان ترکی به معنی روباه
تولکی=روباه
تولکی = در گویش ترکی منطقه قشلاق چرخلو به آدم های حقه باز و روباه گفته میشود

بپرس