تولستوی لیون

دانشنامه آزاد فارسی

تولْستوی، لئون (۱۸۲۸ـ۱۹۱۰)(Tolstoy, Leo)
لئو تولستوی
(تلفظ روسی:لف تالستوی) رمان نویس روسی و نویسندۀ رمان های جنگ و صلح (۱۸۶۳ـ ۱۸۶۹) وآنا کارنینا (۱۸۷۳ـ ۱۸۷۷). اندیشه های ماتریالیستی (ماده گرایی) اروپای غربی او را آزار می داد و در دهه های ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ پیش گام «آموزش رایگان» شد. در ۱۸۸۰ بحران روحی عمیقی را از سرگذراند و دیدگاه های اخلاقی مختلفی اتخاذ کرد، ازجمله مقاومت انفعالی دربرابر شرّ، رد صاحبان قدرت (مذهب یا دولت) و مالکیت خصوصی، و بازگشت به مسیحیتی عرفانی. کلیسای ارتدوکس او را طرد و آثار بعدی او را ممنوع کرد. کودکی (۱۸۵۲) نخستین اثر منتشرشده اش بود؛ نخستین بخش از اثر سه بخشی او که با نوجوانی (۱۸۵۴) و جوانی (۱۸۵۷) تکمیل شد. قصه های سیواستوپل در ۱۸۵۶ منتشر شد. آثار بعدی او، که توضیح و اشاعۀ فلسفۀ شخصی او بعد از بحران روحی اش بود، عبارت اند از آنچه من بدان معتقدم (۱۸۸۳)، سونات کرویتسر (۱۸۸۹)، و رمان رستاخیز (۱۹۰۰). اشتیاق او به ترک اموال و زندگی همانند دهقانان سبب شد از خانواده اش جدا شود. سرانجام از خانه گریخت و در ایستگاه راه آهن آستاپوو براثر ذات الریه درگذشت.
تولستوی در مقام نویسنده تأثیری عظیم بر ادبیات بعد از خود برجا گذاشت، اما در مقام متفکر نفوذ چندانی نداشت؛ مهاتما گاندی، تنها پیرو بزرگ او در فلسفۀ مقاومت منفی دربرابر شرّ بود.
از خانواده ای اشرافی در یاسنایا پالیانا، نزدیک تولا، به دنیا آمد؛ اما در ۹سالگی یتیم شد. در دانشگاه قازان تحصیل کرد، اما تحصیلاتش را ادامه نداد و چند سالی به خوش گذرانی پرداخت. در ۱۸۵۱ به نیروهای روسی در قفقاز پیوست و در جنگ کریمه افسر توپخانه در دفاع از سیواستوپل بود. هنگامی که در قفقاز بود اثر زندگی نامه ای خود، کودکی ونوجوانی، را نوشت. پس از ورود به سن پترزبورگ در ۱۸۵۵، محافل ادبی پایتخت از او همچون ستارۀ تازۀ ادبیات روسی استقبال کردند. دو سال بعدقصه های سیواستوپل، که بی پایگی اندیشه های رمانتیک تهور جنگی را نشان می داد، و جوانی را نوشت. در ۱۸۵۷ و ۱۸۶۰ سفرهایی طولانی به اروپای غربی کرد. در دهه های ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ بخش اعظم وقت و توان خود را وقف فعالیت های آموزشی کرد و به این منظور ادارۀ مدرسه ای در املاک خود را برعهده گرفت، مجلۀ ویژه ای انتشار داد و به منزلۀ یکی از پیش گامان «آموزش رایگان» متن هایی در این زمینه نوشت. دهه های ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ دورۀ عمیق ترین آثار ادبی او بود؛ جنگ و صلح و آنا کارنینا محصول این دوره است. زمانی که تولستوی رمان دوم را به پایان برد، دچار بحرانی روحی شد که در سال های بعد از میان رفت و برنامه ای جدید برای آموزش مذهبی و اجتماعی طرح کرد که برپایۀ طرد خشونت، ثروت، رابطۀ جنسی، و نیاز به اصلاح درونی خود، و نیز عشق به همۀ موجودات زنده بود. آثار او دربارۀ قواعد اخلاقی شخصی اش عبارت اند از:آنچه من بدان معتقدم، اعتراف (۱۸۸۴)، و چه باید کرد؟ (۱۸۸۶).
تولستوی در هنر چیست؟ (۱۸۹۶) بر این عقیده بود که هنر باید ساده و برای همگان مفهوم و از نظر اخلاقی اعتلادهنده باشد، از این رو «جزئیات اضافی» در آثار بزرگ واقع گرایانه اش را رد کرد.
آثار خلاق سال های آخر عمرش عبارت اند از: داستان های بلند مرگ ایوان ایلیچ (۱۸۸۴)، سونات کرویتسر، ارباب و نوکر (۱۸۹۵)، و حاجی مراد (۱۸۹۶ـ۱۹۰۴)؛ رمان رستاخیز؛ نمایش نامه های قدرت تاریکی (۱۸۸۶)، میوه های روشنگری (۱۸۹۰)، و جسد زنده(۱۹۰۰)؛ و داستان های پرطرفداری که همۀ آن ها کم وبیش فلسفۀ تازۀ او را تصویر و تبلیغ می کردند. مخالفت او با کلیسا و دولت، به دشمنی حکومت با او و تکفیرش منجر شد. شهرت آموزه های او خیلی زود به خارج از روسیه رسید و یاسنایا پالیانا مکانی برای زیارت شد. با این همه خود تولستوی، احساس بیگانگی روزافزونی با این دهکده و خانواده اش می کرد، زیرا با دیدگاه های او موافق نبودند. او که قادر نبود آرمان های ساده زیستی اش را با فضای ملک خانوادگی خود تطبیق دهد، مخفیانه یاسنایا پالیانا را ترک کرد و دَه روز بعد مرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس