توقیع
/towqi~/
مترادف توقیع: امر، امریه، امضا، پی نوشت، حکم، دستور، فرمان، منشور، مهر، امضا کردن حکم، نشان گذاشتن، مهر کردن
برابر پارسی: دستینه
لغت نامه دهخدا
توقیع باد نامت بر نامه ظفر
تاریخ باد کارت بر روزگار تیغ.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
نشان گذاشتن برچیزی، امضاکردن نامه وفرمان، نوشتن چیزی درذیل نامه یاکتاب، فرمان ودستخط
۱ - ( مصدر ) نشان گذاشتن نشان کردن . ۲ - امضاکردن نامه و فرمان . ۳ - نوشتن عبارتی در ذیل مراسله و کتاب.۴ - ( اسم ) نشان گذاری . ۵ - امضا . ۶ - ( اسم ) فرمان شاه طغرای شاهی . ۷ - دستخط . جمع : توقیعات تواقیع . یاصاحب توقیع . کسی که توقیعی برای او صادر شده باشد صاحب التوقیع .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. فرمان.
۳. (اسم مصدر ) نوشتن چیزی در ذیل نامه یا کتاب.
۴. (هنر ) یکی از خطوط اسلامی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] توقیع، اصطلاحی در فرهنگ شیعی به معنای مکاتبات و منشورهای امامان به ویژه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشد.این اصطلاح به هرگونه سخن شفاهی امام عصر نیز اطلاق شده است.
واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم علیه السلام دیده شده، همراه با حرف جرّ «فی» که پس از آن لفظ کتاب آمده است، به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته بوده اند. با همین ترکیب و در همین معنا در چند روایت از امام رضا علیه السلام نیز به کار رفته است.
کاربرد واژه توقیع در زمان ائمه
در زمان امام رضا علیه السلام توقیع تنها برای یادداشتی که در همان نوشته اصلی نگاشته می شده به کار می رفته، لذا در مقابل «کتاب مفرد» قرار می گرفته، ولی پس از آن حضرت، کاربرد اصطلاحی توقیع گسترش یافته و یادداشت های مستقل امام زمان علیه السلام، که مسبوق به پرسش نبوده، نیز با عنوان توقیع شناسانده شده است. این واژه درباره احادیث غیرمکتوب آن حضرت هم به کار رفته است. علاوه بر آن، برخی سخنان خاص نایبان آن حضرت همچون اخبار بر غیب و نیز اظهار نظر درباره مسائل دینی، در محدوده توقیعات ذکر شده است. وجه کاربرد اخیر احتمالاً سخنی از حسین بن روح نوبختی بوده که در آن تأکید کرده که در امر دین از خود سخن نمی گوید، بلکه همه را از «اصل» (امام عصر علیه السلام) شنیده است. محمد بن علی بن بابویه یک روایت را که موضوع آن تبرک جُستن به امام عصر در هنگام ولادت است در باب توقیعات آورده که درست به نظر نمی آید.
موضوع بحث
آن چه در این مقاله بررسی می شود، مکاتباتی است که از امام رضا و امامانِ سپسین شیعه علیهم السلام و نایبان امام عصر نقل شده است.
روش طرح سؤال و پاسخ در توقیعات
...
واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم علیه السلام دیده شده، همراه با حرف جرّ «فی» که پس از آن لفظ کتاب آمده است، به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته بوده اند. با همین ترکیب و در همین معنا در چند روایت از امام رضا علیه السلام نیز به کار رفته است.
کاربرد واژه توقیع در زمان ائمه
در زمان امام رضا علیه السلام توقیع تنها برای یادداشتی که در همان نوشته اصلی نگاشته می شده به کار می رفته، لذا در مقابل «کتاب مفرد» قرار می گرفته، ولی پس از آن حضرت، کاربرد اصطلاحی توقیع گسترش یافته و یادداشت های مستقل امام زمان علیه السلام، که مسبوق به پرسش نبوده، نیز با عنوان توقیع شناسانده شده است. این واژه درباره احادیث غیرمکتوب آن حضرت هم به کار رفته است. علاوه بر آن، برخی سخنان خاص نایبان آن حضرت همچون اخبار بر غیب و نیز اظهار نظر درباره مسائل دینی، در محدوده توقیعات ذکر شده است. وجه کاربرد اخیر احتمالاً سخنی از حسین بن روح نوبختی بوده که در آن تأکید کرده که در امر دین از خود سخن نمی گوید، بلکه همه را از «اصل» (امام عصر علیه السلام) شنیده است. محمد بن علی بن بابویه یک روایت را که موضوع آن تبرک جُستن به امام عصر در هنگام ولادت است در باب توقیعات آورده که درست به نظر نمی آید.
موضوع بحث
آن چه در این مقاله بررسی می شود، مکاتباتی است که از امام رضا و امامانِ سپسین شیعه علیهم السلام و نایبان امام عصر نقل شده است.
روش طرح سؤال و پاسخ در توقیعات
...
wikifeqh: توقیع
[ویکی شیعه] توقیع به نامه ها و نوشته های امامان به ویژه امام مهدی (عج)، گفته می شود. در روایات بسیاری، تصریح شده که توقیعات امام زمان(عج) به خط خودِ امام بوده است. از دلایل این انتساب را وجود مهر امام (عج) در نوشته و یا تأکید امام (عج) بر نگارش نامه به دست خود شمرده اند.
توقیعاتی که در عصر غیبت صغرا صادر شده اند، غالباً متضمن عنصر خرق عادت و کرامت اند. از این رو، توقیعات را یکی از دلایل امامت امام زمان (عج) دانسته اند.
توقیع، از ریشة وقع، در لغت به معنای پرتاب کردن تیر به هدفی نزدیک، چنانکه گویی آن را بر هدف می گذارند (تُوَقِّعُه)، و نیز به معنای اثر جهاز شتر بر پشت حیوان است.، اصطلاح توقیع نیز از همین معنا گرفته شده است، زیرا توقیع نوشته ای بود بر حاشیه و پشت شکایات به خط خلیفه یا سلطان یا برخی از فرمانروایان که بر رسیدگی به شکایات تأکید می کرد.
توقیعاتی که در عصر غیبت صغرا صادر شده اند، غالباً متضمن عنصر خرق عادت و کرامت اند. از این رو، توقیعات را یکی از دلایل امامت امام زمان (عج) دانسته اند.
توقیع، از ریشة وقع، در لغت به معنای پرتاب کردن تیر به هدفی نزدیک، چنانکه گویی آن را بر هدف می گذارند (تُوَقِّعُه)، و نیز به معنای اثر جهاز شتر بر پشت حیوان است.، اصطلاح توقیع نیز از همین معنا گرفته شده است، زیرا توقیع نوشته ای بود بر حاشیه و پشت شکایات به خط خلیفه یا سلطان یا برخی از فرمانروایان که بر رسیدگی به شکایات تأکید می کرد.
wikishia: توقیع
دانشنامه آزاد فارسی
نمونه خط توقیع به قلم یاقوت مستعصمی، قرن 7ق
در اصل عبارتی که سلطان یا وزیر یا کارگزار مخصوص به نشانۀ رسیدگی بر فرمان ها و عرض حال ها می نوشت. همچنین، سندِ دارای این عبارت، یا مُهر و نشان. توقیع از ریشۀ وقع، در لغت به معنای پرتاب کردن تیر به هدفی بسیار نزدیک است. اصطلاح توقیع نیز از همین معنا گرفته شده است، زیرا توقیع نوشته ای بود بر حاشیه و پشت شکایات به خط خلیفه یا سلطان یا برخی از فرمانروایان که بر رسیدگی به شکایات تأکید می کرد. توقیع به معنای فرمان کوتاه حاکم یا کارگزار احتمالاً سنتی برجای مانده از نوشته های انشایی و ترسلّی دورۀ ساسانی است و در منابع اسلامی توقیعاتی را به انوشیروان و دیگر پادشاهان ساسانی نسبت داده و نقل کرده اند (← توقیعات). توقیع در فرهنگ شیعی اصطلاحی بسیار با اهمیت است و به معنای مکاتبات و منشورهای امامان دوازده گانه، به ویژه حضرت ولی عصر، امام زمان (عج) به کار می رود. این اصطلاح به هرگونه سخن شفاهی امام عصر نیز اطلاق شده است. واژۀ توقیع به مفهوم شیعی آن نخسین بار در روایتی از امام هفتم (ع) به کار رفته و در زمان امام هشتم (ع) هنوز برای یادداشت در همان نامۀ اصلی مورد استعمال داشته، ولی پس از آن حضرت کاربرد اصطلاحی آن گسترش یافته و یادداشت های مستقل امام زمان که مسبوق به پرسش نبوده نیز، با عنوان توقیع شناسانده شده است. در منابع حدیث، اسامی کسانی که از ناحیه مقدّسه توقیعاتی برای آن ها صادر شده همراه با متن توقیعات ثبت شده است (از آن جمله بحارالانوار، جلد ۵۳، باب ۳۱) یکی از خطوط شش گانۀ اسلامی هم توقیع خوانده می شود، که خطی است بین خط ثلث و خط نسخ و از آن بیشتر در نوشتن توقیعات استفاده می شده است و از همین رو آن را «قلم توقیعات» نیز گفته اند. نیز ← توقیع،_خط
در اصل عبارتی که سلطان یا وزیر یا کارگزار مخصوص به نشانۀ رسیدگی بر فرمان ها و عرض حال ها می نوشت. همچنین، سندِ دارای این عبارت، یا مُهر و نشان. توقیع از ریشۀ وقع، در لغت به معنای پرتاب کردن تیر به هدفی بسیار نزدیک است. اصطلاح توقیع نیز از همین معنا گرفته شده است، زیرا توقیع نوشته ای بود بر حاشیه و پشت شکایات به خط خلیفه یا سلطان یا برخی از فرمانروایان که بر رسیدگی به شکایات تأکید می کرد. توقیع به معنای فرمان کوتاه حاکم یا کارگزار احتمالاً سنتی برجای مانده از نوشته های انشایی و ترسلّی دورۀ ساسانی است و در منابع اسلامی توقیعاتی را به انوشیروان و دیگر پادشاهان ساسانی نسبت داده و نقل کرده اند (← توقیعات). توقیع در فرهنگ شیعی اصطلاحی بسیار با اهمیت است و به معنای مکاتبات و منشورهای امامان دوازده گانه، به ویژه حضرت ولی عصر، امام زمان (عج) به کار می رود. این اصطلاح به هرگونه سخن شفاهی امام عصر نیز اطلاق شده است. واژۀ توقیع به مفهوم شیعی آن نخسین بار در روایتی از امام هفتم (ع) به کار رفته و در زمان امام هشتم (ع) هنوز برای یادداشت در همان نامۀ اصلی مورد استعمال داشته، ولی پس از آن حضرت کاربرد اصطلاحی آن گسترش یافته و یادداشت های مستقل امام زمان که مسبوق به پرسش نبوده نیز، با عنوان توقیع شناسانده شده است. در منابع حدیث، اسامی کسانی که از ناحیه مقدّسه توقیعاتی برای آن ها صادر شده همراه با متن توقیعات ثبت شده است (از آن جمله بحارالانوار، جلد ۵۳، باب ۳۱) یکی از خطوط شش گانۀ اسلامی هم توقیع خوانده می شود، که خطی است بین خط ثلث و خط نسخ و از آن بیشتر در نوشتن توقیعات استفاده می شده است و از همین رو آن را «قلم توقیعات» نیز گفته اند. نیز ← توقیع،_خط
wikijoo: توقیع
پیشنهاد کاربران
واژه توقیع
معادل ابجد 586
تعداد حروف 5
تلفظ to[w]qi'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: تَوقیع، جمع: تواقیع] [قدیمی]
مختصات ( تُ ) [ ع . ]
آواشناسی towqi'
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد 586
تعداد حروف 5
تلفظ to[w]qi'
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: تَوقیع، جمع: تواقیع] [قدیمی]
مختصات ( تُ ) [ ع . ]
آواشناسی towqi'
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
امضا کردن فرمان - مهر کردن نامه و فرمان
نامه توقیعی، ، به معنای، ، نامه ی امضا شده یا مهر شده.
نامه توقیعی، ، به معنای، ، نامه ی امضا شده یا مهر شده.
- امضا کردن نامه و فرمان
دست نویس
در کتاب لغت فرس واژه دستینه بجای امضا امده است
ضمیمه کردن