توقیت
لغت نامه دهخدا
توقیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) مبالغه وقایه. ( زوزنی ). نگاه داشتن و حفظ نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) هنگام نهادن وقت معین کردن ( برای انجام دادن کاری ) . ۲ - ( اسم ) تعیین وقت . جمع : توقیتات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
شمشیری دو لبه که هم با یهود درونی مبارزه میکند هم با یهود بیرونی.