توقی.[ ت َ وَق ْ قی ] ( ع مص ) ( از «وق ی » ) حذر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ). پرهیز کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حذر کردن و ترسیدن. ( از اقرب الموارد ). خود را نگاه داشتن از چیزی. ( آنندراج ). نگهبانی. ( غیاث اللغات ). پرهیز کردن. اتقاء. تجنب. اجتناب. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ) : و گلشن معانی را از خار و خاشاک خلاف ، توقی و تصون واجب بیند. ( سندبادنامه ص 63 ). رجوع به توقیت شود.