توقن. [ ت َ وَق ْ ق ُ ]( ع مص ) به کوه برآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). توقل. ( اقرب الموارد ).رجوع به توقل شود. || شکار کردن کبوتر رادر آشیانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شکار کردن مرغ را در آشیانه اش. ( از اقرب الموارد ).