توفیل

لغت نامه دهخدا

توفیل. [ ت َ ] ( ع مص ) افزودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). افزودن و بازکردن پوست را نیز گفته اند. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) گیاهی است که مرو نامندش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). گیاهی که به پارسی مرو گویند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مرو شود.

توفیل. ( اِخ ) به ضبط مرحوم دهخدا: تئوفیل . امپراتور روم شرقی ( 829-842 م. ) است. وی در اجرای عدالت سختگیر و بی رحم و در فنون نظامی سرداری بلندپایه بود. او در توسعه امپراتوری روم شرقی اقداماتی کرد.( از لاروس ). در سنه 223 هَ. ق. با مسلمین جنگ کرد به زمان معتصم عباسی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تئوفیل و ثئوفیل و مجمل التواریخ ص 137 شود.

فرهنگ فارسی

به ضبط مرحوم دهخدا : تئوفیل امپراتور روم شرقی ( ۸۴۲ - ۸۲۹ میلادی ) است وی در اجرای عدالت سختگیر و بی رحم و در فنون نظامی سرداری بلند پایه بود او در توسعه امپراتوری روم شرقی اقداماتی کرد

پیشنهاد کاربران

بپرس