توفنده
/tufande/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
تعجب آور
معنی توفنده می شود خروشان
بوریا
مانند طوفان سریع و بی پروا و پر سر و صدا
توفنده اش
پر خروش، خروشان، غوغا کننده
پر خروش، خروشان، غوغا کننده
طوفان خودش ریشه پارسی دارد و توفنده یعنی پرخروش
این را در جواب به اوزرای خنگ گفتم
این را در جواب به اوزرای خنگ گفتم
توفنده :تعجب آور ، پر سروصدا ، پر خروش
پر خروش ، غوغا کننده
معنی توفنده = توفنده
توفنده:خروشان ، پرسروصدا
حیران کننده _ تعجب اور
خروشان
پر خروش ، خروشان ، غوغا کننده
غوغا کننده
غرنده شورشگر
پرخروش
غوغا
خروشندگی، عصبانیت، شورش کننده، غوغا
توفنده:پرخروش، خروشان، غوغا کننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)