توضح. [ ت َ وَض ْ ض ُ ] ( ع مص ) بجای آوردن و هویدا شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). هویدا شدن. ( دهار ). واضح و روشن و آشکار شدن. ( از اقرب الموارد ). پیدا و آشکار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).