توصیه
/towsiye/
مترادف توصیه: اندرز، پیشنهاد، سفارش، نصیحت، وصیت، وعظ، سفارش کردن، اندرز دادن، نصیحت کردن، وصیت کردن
برابر پارسی: پیشنهاد، اندرز، پند، رهنمود، سپارش، سفارش
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- سفارش کردن. ۲ - اندرز دادن وصیت کردن . ۳ - ( اسم ) سفارشنامه .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. سفارش کردن.
۳. [قدیمی] وصیت کردن.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَوْصِیَةً: سفارش
معنی لَا تَعْبُدُونَ: نمی پرستید (در عبارت "وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا ﭐللَّهَ " با اینکه"لَا تَعْبُدُونَ" خبری است مراد از آن نهی مؤکد است مثلاً در فارسی هم می گوییم :"به این کلید دست نمی زنی "و منظورمان این است که این توصیه و نه...
ریشه کلمه:
وصی (۳۲ بار)
معنی لَا تَعْبُدُونَ: نمی پرستید (در عبارت "وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا ﭐللَّهَ " با اینکه"لَا تَعْبُدُونَ" خبری است مراد از آن نهی مؤکد است مثلاً در فارسی هم می گوییم :"به این کلید دست نمی زنی "و منظورمان این است که این توصیه و نه...
ریشه کلمه:
وصی (۳۲ بار)
wikialkb: تَوْصِیَة
مترادف ها
ستایش، تقدیر، توصیه
توصیه، نظریه، نامه پیشنهاد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
🇮🇷 واژه ی برنهاده: رهنمود 🇮🇷
شعراوعارفان وبزرگان همه وهمه درمورد زندگی شادوارامبخش که حق هراتسانی است بصورت شعروکلمه ونوشته وداستان به انسان توصیه کرده اندتوصیه، درموردخلاقیت زندگی آرام وبدون دردسرراتوصیه کرده اند