لغت نامه دهخدا
توشی. [ ت َ وَش ْ شی ] ( ع مص ) نمایان شدن سپیدی موی به رنگ نگار: توشی فیه الشیب. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
توشی. ( اِخ ) جوجی یا چوچی ، نام پسر بزرگ چنگیز است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تاریخ جهانگشا و ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 143 و تاریخ گزیده چ برون ص 573 و 575 شود.
فرهنگ فارسی
جوجی یا چوچی نام پسر بزرگ چنگیز است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید