توشک
/tuSak/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) زیر اندازی که از پشم یا پنبه آکنده است و آنرا روی زمین یا روی تختخواب اندازند و بر آن دراز کشند و بخوابند نهالی بستر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
واژه ی توشک در فارسی به معنای �بالش� یا �تکیه گاه برای خواب� است. ریشه ی آن در متون کهن به شکل اوستایی یا پهلوی تا حدودی قابل پیگیری است، اما با توجه به اسناد موجود، توضیح دقیق تاریخی و ریشه شناسی آن چنین است:
... [مشاهده متن کامل]
- - -
ریشه شناسی واژه ی �توشک� در فارسی
۱. اوستایی
در متون اوستایی، واژه هایی مانند dauša - یا duša - وجود دارند که به معنای �نرم� یا �پشتی� هستند و برای اشیاء نرم مانند بالش یا تختخواب به کار می رفته اند. این واژه ها نشان دهنده ی کاربرد اشیاء نرم در زندگی روزمره و همچنین تطور معنایی آنها به دوران بعدی زبان های ایرانی است.
۲. پهلوی
در فارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) ، واژه ی dūšk یا dūškak برای اشاره به بالش یا بالشتک کوچک به کار می رفته است. این واژه مستقیماً از زبان اوستایی وام گرفته شده و سپس وارد فارسی نو شده است.
۳. منابع تخصصی
1. Boyce, Mary. A History of Zoroastrianism, Vol. I: The Early Period. Brill, 1984.
بررسی زبان اوستایی، متون کهن زرتشتی و تطور معنایی واژه ها.
2. Hintze, Almut. Avestische Laut - und Flexionslehre. Wiesbaden, 1976.
تحلیل دقیق واج ها و صرف و نحو واژه های اوستایی، شامل واژه هایی مرتبط با اشیاء نرم مانند �duša - �.
3. MacKenzie, David N. A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford, 1961.
فرهنگ تخصصی واژه های پهلوی با ذکر تطور معنایی به فارسی نو.
4. Kotwal, Firoze. Pahlavi Texts and Glossaries. Bombay, 1969.
نمونه های پهلوی با توضیح واژگان مربوط به زندگی روزمره، شامل بالش و تشک.
5. Schmitt, R�diger. Die iranischen Sprachen in Geschichte und Gegenwart. Wiesbaden, 1982.
مروری بر زبان های ایرانی از اوستایی تا فارسی نو، شامل تطور واژگان خانگی.
6. Vall�e, Fran�ois. �tudes sur les textes pahlavi. Paris, 1978.
توضیح تطور معنایی واژگان پهلوی و ریشه شناسی آنها از اوستایی.
- - -
... [مشاهده متن کامل]
- - -
ریشه شناسی واژه ی �توشک� در فارسی
۱. اوستایی
در متون اوستایی، واژه هایی مانند dauša - یا duša - وجود دارند که به معنای �نرم� یا �پشتی� هستند و برای اشیاء نرم مانند بالش یا تختخواب به کار می رفته اند. این واژه ها نشان دهنده ی کاربرد اشیاء نرم در زندگی روزمره و همچنین تطور معنایی آنها به دوران بعدی زبان های ایرانی است.
۲. پهلوی
در فارسی میانه ( پهلوی ساسانی ) ، واژه ی dūšk یا dūškak برای اشاره به بالش یا بالشتک کوچک به کار می رفته است. این واژه مستقیماً از زبان اوستایی وام گرفته شده و سپس وارد فارسی نو شده است.
۳. منابع تخصصی
بررسی زبان اوستایی، متون کهن زرتشتی و تطور معنایی واژه ها.
تحلیل دقیق واج ها و صرف و نحو واژه های اوستایی، شامل واژه هایی مرتبط با اشیاء نرم مانند �duša - �.
فرهنگ تخصصی واژه های پهلوی با ذکر تطور معنایی به فارسی نو.
نمونه های پهلوی با توضیح واژگان مربوط به زندگی روزمره، شامل بالش و تشک.
مروری بر زبان های ایرانی از اوستایی تا فارسی نو، شامل تطور واژگان خانگی.
توضیح تطور معنایی واژگان پهلوی و ریشه شناسی آنها از اوستایی.
- - -
کلمه توشک یا دوشک کلمه ایست ترکی از دوشمک یعنی چیدن ، پهن کردن
انقدر بی عقلی هنوز نفهمیدی مختصات [تر. ] یعنی این کلمه ترکیست. لابد لحاف عربی هم پارسیست؟!


انقدر بی عقلی هنوز نفهمیدی مختصات [تر. ] یعنی این کلمه ترکیست. لابد لحاف عربی هم پارسیست؟!


دوشَک
یک واژه هندواروپایی ، از زبان پارسی میانه پهلوی
این واژه هم مانند واژه های دیگر پارسی میانه دزدیده شده است و وارد زبان تُرکی و زبان های دیگر شده
زبان ترکی یک زبان مهاجم در ایران آسیای غربی و آسیای مرکزی است.
... [مشاهده متن کامل]
دو واژه در زبان پارسی پهلوی وجود دارد.
۱ - توشَگ tōšag که امروزه در پارسی نوین تبدیل به توشه شده است که به معنی اندوخته و ذخیره شده است.
۲ - دوشَک došak که به معنی زیراندازی که از پنبه و پشم ذخیره و پُر شده و برای خوابیدن استفاده میشه.
- اطلاعات بیشتر واژه
واژه: دوشک
معادل ابجد: 330
تعداد حروف: 4
تلفظ: došak
نقش دستوری: اسم
ترکیب: ( اسم ) [پهلوی: dušak] ‹توشک، تُشک› [عامیانه]
مختصات: ( شَ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی: duSak
الگوی تکیه: WS
شمارگان هجا: 2
منبع: فرهنگ فارسی معین

یک واژه هندواروپایی ، از زبان پارسی میانه پهلوی
این واژه هم مانند واژه های دیگر پارسی میانه دزدیده شده است و وارد زبان تُرکی و زبان های دیگر شده
زبان ترکی یک زبان مهاجم در ایران آسیای غربی و آسیای مرکزی است.
... [مشاهده متن کامل]
دو واژه در زبان پارسی پهلوی وجود دارد.
۱ - توشَگ tōšag که امروزه در پارسی نوین تبدیل به توشه شده است که به معنی اندوخته و ذخیره شده است.
۲ - دوشَک došak که به معنی زیراندازی که از پنبه و پشم ذخیره و پُر شده و برای خوابیدن استفاده میشه.
- اطلاعات بیشتر واژه
واژه: دوشک
معادل ابجد: 330
تعداد حروف: 4
تلفظ: došak
نقش دستوری: اسم
ترکیب: ( اسم ) [پهلوی: dušak] ‹توشک، تُشک› [عامیانه]
مختصات: ( شَ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی: duSak
الگوی تکیه: WS
شمارگان هجا: 2
منبع: فرهنگ فارسی معین

واژه ای گیلکی به معنای : هسته ی میوه
توشک و تشک و دوشک ترکی هستند
تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیرانداز رختخواب ". اصل این واژه ترکی است و در فارسی آن را به این چهار صورت می نویسند ولی امروزه تُشَک رایج تر از بقیه است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۰۶. )
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۱۰۶. )