توشه کردن. [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آذوقه راه کردن. ذخیره کردن. بضاعت ساختن : توشه از طاعت یزدانت همی باید کردکه در این صعب سفر طاعت او توشه ماست.ناصرخسرو.تا نبرد خوابت از او گوشه کن اندکی از بهر عدم توشه کن.نظامی.