لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ابتر . باله . قلع
فرهنگ عمید
۲. ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند.
مترادف ها
کوله پشتی، چنته، کوله بار، توشه دان، پشت واره
نوشته، انبان، توشه دان، گواهینامه موقت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید