توریع. [ ت َ ] ( ع مص ) بازداشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). منه حدیث عمر ( رض ): ورّع اللص و لاتراعه ؛ ای اذا رأیته فی منزلک فادفعه و اکففه و لاتنظر مایکون منه. ( منتهی الارب ). || بازگردانیدن شتررا از آب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اسب را با لجام وقف کردن. || حاجز شدن میان دو چیز. ( از اقرب الموارد ).