تودیه

لغت نامه دهخدا

( تودیة ) تودیة.[ ت َ ی َ ] ( ع مص ) ( از: ودی ) ودی انداختن : ودی تودیة. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اِ ) چوبی که بر پستان ناقه بندند چون کم شیر گردد تا شیر جمع شود. ج ، توادی. || ( ص ) مرد کوتاه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

چوبی که پستان ناقه بندند چون کم شیر گردد تا شیر جمع شود ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس