توده

/tude/

مترادف توده: انبوه، پشته، تلمبار، خرمن، کومه، جمهور، خلق، عامه، عوام، مردم، گروه، نجد ، جمع

متضاد توده: فرد

معنی انگلیسی:
accumulation, aggregation, clump, collection, conglomerate, driftage, heap, hill, horde, mass, pile, pocket, ruck, stack, the (grest) mass, the rabble

لغت نامه دهخدا

( تؤدة ) تؤدة. [ ت ُ ءَ دَ ] ( ع اِمص ) ( از «ؤد» ) آهستگی و درنگی. تُؤْدَة. ( منتهی الارب ). رجوع به تواد شود.

تؤدة. [ ت ُءْ دَ ] ( ع اِمص ) تُؤَدَة. ( منتهی الارب ). رجوع به ماده قبل شود.

تؤدة. [ ت ُءْ دَ ] ( ع اِ ) توأد. رجوع به همین کلمه شود.
توده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) تل و پشته خاکستر و خرمن غله و امثال آن باشد و هر چیز که بر بالای هم ریزند. ( برهان ). پشته و تل و خرمن غله و امثال آن و ریگ بسیار که بر بالای هم ریزند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). تل و پشته و انبار و خرمن و تپه و پشته خاکستر و هر چیز روی هم انباشته. ( ناظم الاطباء ). کوده. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 461 ). چیزی باشد که آن را چون تلی سازند مانند خرمن جو و گندم و غیر آن. ( صحاح الفرس ). تل و پشته و خرمن و قبه غله را نیز گویند. ( اوبهی ). فراهم کرده چیزی یا چیزهایی بشکل خرمنی شبیه مخروطی : توده خاک ، توده سنگ و غیره. کُپّه. با شدن و با کردن صرف شود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
ز کشته به هر سو یکی توده بود
گیاهان به مغزسر آلوده بود.
فردوسی.
اگر شاه را دل ز گیلان بخست
ببرّیم سرها ز تنها بدست
دل شاه خشنود گردد مگر
چو بیند بریده یکی توده سر.
فردوسی.
پدید آمد آن توده شنبلید
دو زلف شب تیره شد ناپدید.
فردوسی.
آری به مهره های سقط ننگرد کسی
کاو را به توده پیش بود درّ شاهوار.
فرخی.
بگو آن توده گل را بگو آن شاخ نسرین را
بگو آن فخر خوبان را، نگار چین و ماچین را.
فرخی.
یک توده شاره های نگارین به ده درست
یک خیمه بردگان دوآیین به ده درم.
فرخی.
فزون از آن نبود ریگ دربیابانها
که پیش شاه جهان بود توده گوهر.
عنصری.
دگر جای دیدند چندین گروه
ز عنبر یکی توده مانند کوه.
( گرشاسبنامه ).
گاو لاغر به زاغذ اندر کرد
توده زر به کاغذ اندر کرد.
؟ ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
نشیب و توده وبالا همه خاموش و بی جنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی.
ناصرخسرو.
بر فلک زآن مسیح سر بفراشت
که بر این خاک توده خانه نداشت.
سنائی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

تل وپشته، وهرچیزی که روی هم ریخته وکوت کرده باشند
( اسم ) ۱- هر چیز روی هم ریختهکوت کرده انباشته : تود. هیزم . ۲ - انبوه مردم عام. خلق .
آهستگی و درنگی

فرهنگ معین

(دِ ) (اِ. ) ۱ - هر چیز روی هم ریخته . ۲ - انبوه خلق ، جمعیت مردم .

فرهنگ عمید

۱. تل، پشته.
۲. هرچیزی که روی هم ریخته و کوت کرده باشند: تودۀ هیزم، تودۀ غله، تودۀ خاکستر.
۳. عامه و انبوه مردم.

فرهنگستان زبان و ادب

[مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] ← تودۀ جنگلی
{mass} [جامعه شناسی] بخش اعظم مردم جامعه که از نخبگان جامعه متمایز هستند

واژه نامه بختیاریکا

تَل؛ سِپِه؛ کو
کُپ

دانشنامه عمومی

توده (بخش مرکزی تفت). توده روستایی در دهستان شیرکوه بخش مرکزی شهرستان تفت استان یزد ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۵۷ نفر ( ۲۸خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس توده (بخش مرکزی تفت)

توده (شیروان). توده روستایی در دهستان زیارت بخش مرکزی شهرستان شیروان استان خراسان شمالی ایران . در فاصله ۱۸ کیلومتر جنوب غربی شیروان است که اکثر اهالی کرمانج هستند ترکی هم صحبت میکند . وداری امامزاده میباشدکه داری زائرسرا برای مسافر های علی بن موسی رضا مهیا است و محصول اصلی این روستا انگور است و گندم وجو .
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان 900 نفر ( 260خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس توده (شیروان)

توده (فیلم ۱۹۵۸). توده ( به انگلیسی: The Blob ) یک فیلم علمی تخیلی و ترسناک آمریکایی محصول سال ۱۹۵۸ به کارگردانی اروین یورث و نویسندگی کی لیناکر و تئودور سیمونسون با بازی استیو مک کوئین ( در اولین نقش اصلی فیلم بلندش ) ، آنتا کورساوت، ارل روو و اولین هولند است. این فیلم توسط کمپانی پارامونت پیکچرز توزیع شد.
این فیلم در مورد یک بیگانه آمیبی گوشتخوار است که از فضای بیرونی در داخل یک شهاب سنگ به زمین برخورد می کند و در نزدیکی جوامع کوچک فنیکسویل، پنسیلوانیا فرود می آید. موجودات زنده را در بر می گیرد، بزرگتر، قرمزتر و تهاجمی تر می شوند و در نهایت از یک ساختمان بزرگتر می شوند.
• برحذر بودن! توده ( ۱۹۷۲ )
یک بازسازی با همین نام توده توسط چاک راسل در سال ۱۹۸۸ ساخته شد. در اوت ۲۰۰۹، مشخص شد که راب زامبی، نوازنده تبدیل به کارگردان، در حال کار بر روی بازسازی دیگری بود، [ ۲] [ ۳] اما او بعداً پروژه را ترک کرد. [ ۴] او در ژانویه ۲۰۱۵ توسط سایمون وست به عنوان کارگردان جایگزین شد. [ ۵] اعلام شد که این فیلم توسط ریچارد ساپرستین و برایان ویتن تولید خواهد شد، [ ۶] و تهیه کننده فیلم اصلی، جک اچ. هریس، به عنوان تهیه کننده اجرایی. هریس در سال ۲۰۱۷ درگذشت و تا سال ۲۰۲۱ هیچ به روز رسانی نشده است.
عکس توده (فیلم ۱۹۵۸)

توده (فیلم ۱۹۸۸). توده ( به انگلیسی: The Blob ) یک فیلم علمی تخیلی و ترسناک آمریکایی محصول سال ۱۹۸۸ به نویسندگی و کارگردانی چاک راسل که بازسازی فیلمی به همین نام توده محصول ۱۹۵۸ محسوب می شود، بازیگران اصلی این فیلم شاونی اسمیت، کوین دیلون، دوناوان لیچ، جفری دی مان، پل مک کرین، آرت لافلئور، رابرت اکسلراد، جو سنکا، دل کلوز و کندی کلارک می باشند.
فیلم توده که در ابیویل، لوئیزیانا فیلمبرداری شد، در اوت ۱۹۸۸ توسط ترایستار پیکچرز اکران شد[ ۳] و در باکس آفیس شکست خورد و ۸٫۲ میلیون دلار در برابر بودجه ۱۰ میلیون دلاری خود فروخت. اگرچه این فیلم با واکنش های متفاوتی از سوی منتقدان مواجه شد، اما از آن زمان به بعد این فیلم طرفدارانی پیدا کرد. [ ۴]
موجودی مرگبار از فضا در نزدیکی یک شهر کوچک سقوط می کند و شروع میکند به خوردن هر کسی که در مسیرش قرار دارد. وقتی دانشمندان سازمان مخفی دولتی سعی در مهار این موجود وحشتناک دارند، فاجعه به بار می آید …
در وب سایت جمع آوری نقد راتن تومیتوز بر اساس ۲۷ نقد منتقد، با میانگین امتیاز ۶/۱۰، دارای ۶۳ درصد تأییدیه است. [ ۵]
این فیلم به صورت دی وی دی در ایالات متحده توسط سرگرمی خانگی سونی پیکچرز در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ منتشر شد. [ ۶] سونی بار دیگر این فیلم را در سپتامبر ۲۰۱۳ به عنوان بخشی از "مجموعه ۴ فیلم ترسناک دیگر منتشر کرد. [ ۷]
↑ Director Chuck Russell stated in a commentary that the budget of the movie was $10 million or less. [ ۲]
عکس توده (فیلم ۱۹۸۸)

توده (نیر). توده روستایی در دهستان سخوید بخش نیر شهرستان تفت استان یزد ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۲۱۷ نفر ( ۸۵خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس توده (نیر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

کپه

مترادف ها

gross (اسم)
توده، جمع کل، قراص، درشت بافت

stack (اسم)
توده، دسته، بسته، پشته، دودکش، کومه، خرمن، قفسه کتابخانه

aggregate (اسم)
توده، جمع، تراکم، مجموع

accumulation (اسم)
انباشتگی، ذخیره، توده، جمع اوری

agglomeration (اسم)
انباشتگی، توده، تراکم، انبار

cumulation (اسم)
انباشتگی، توده، جمع اوری، گردآوری

mass (اسم)
توده، جمع، انبوه، گروه، جرم، حجم، توده مردم، کپه، قسمت عمده، مراسم عشاء ربانی

pile (اسم)
توده، مقدار زیاد، پایه، ستون، کومه، کپه، کرک، پارچه خز نما، ستون لنگرگاه، ستون پل، پرز قالی و غیره

lump (اسم)
درشت، توده، مقدار زیاد، قلنبه، تکه، قطعه، گره، کلوخه، غده، ادم تنه لش

bulk (اسم)
توده، میزان، جسم، تنه، حجم، اکثریت، اندازه، جثه، جسامت

heap (اسم)
توده، انبوه، گروه، جمعیت، پشته، کومه، کپه

volume (اسم)
توده، ظرفیت، جلد، کتاب، دفتر، سفر، حجم، اندازه، طومار، مجلد، درجه صدا

aggregation (اسم)
توده، تراکم، انبوه، تجمع، اجتماع، گرد امدگی

hill (اسم)
توده، پشته، تپه، ماهور، تل

congeries (اسم)
توده، تراکم، انبوه، کومه، کپه

shock (اسم)
توده، تلاطم، ضرب، ضغطه، لطمه، تصادم، صدمه، تکان، خرمن، هول، تشنج سخت، هراس ناگهانی

block (اسم)
توده، قلنبه، سد، قطعه، کند، بلوک، جعبه قرقره، کنده، انسداد، مانع ورادع، ساختمان چهارگوش

wad (اسم)
توده، کهنه، نمد، لایی، توده کاه

barrow (اسم)
توده، چرخ دستی، چرخ دوره گردها، کوه یخ، زنبه، قطعه عظیم یخ، پشته، کوه، تپه، خاک کش، خنازیر، ماهور

bloc (اسم)
توده، قلنبه، قطعه، بلوک، جعبه قرقره، کنده

clot (اسم)
توده، لخته خون

cob (اسم)
توده، ضرب، چوب ذرت، ادم مهم، ضربت برکپل

ruck (اسم)
توده، خط، چین و چروک، مردم عادی، کپه، شیار، چین و چروک وتاه، توده خرمن، انبار حبوبات، جمعیت و ازدحام

rick (اسم)
توده، پشته، پیچ، کومه، پیچ خوردگی

dollop (اسم)
توده، کومه، دسته علف و غیره

conglomeration (اسم)
توده، گلوه شدگی، اختلاط شرکتها

cumulus (اسم)
توده، ابر متراکم و روی هم انباشته

midden (اسم)
توده، تپه کوچک، توده فضله، توده کثافت

riffraff (اسم)
توده، انبوه، تفاله، اشغال، زیادی، ته مانده

oodles (اسم)
توده

tump (اسم)
توده، انبوه، تپه، توده درختان واقع بر روی تپه

فارسی به عربی

تراکم , تکتل , تل , جلطة , حشوة , ذکر الاوز , صدمة , کتلة , کومة , مجموع اجمالی , معظم

پیشنهاد کاربران

حالتی از برانگیختگی یا فشار درونی را که بر موجود زنده وارد می شود سایق می نامند
توده :
۱ - تل، پشته، کومه و هر چیزی که بصورت مخروطی روی هم جمع شده باشد
۲ - مقدار زیاد یا تعداد زیاد از هر چیز
۳ - عموم و اکثریت
توده مردم: عامه مردم ، مردم عادی که اکثریت جامعه تشکیل می دهد
سومین محله از محلات ده گانه روستای ده بالا , یزد
نام دیگر : میانده
تل وپشته، وهرچیزی که روی هم ریخته وکوت کرده باشند
( اسم ) ۱ - هر چیز روی هم ریختهکوت کرده انباشته : تود. هیزم . ۲ - انبوه مردم عام. خلق .
آهستگی و درنگی
توده:انبوه
توده= ملت
دکتر کزازی در مورد واژه ی " توده" می نویسد : ( ( توده می تواند بود که از واژه ی هندو اروپایی teutā به معنی "مردم" و "ملت" به یادگار مانده باشد. همین واژه در deut - sch که نام مردم آلمان است و در آلمانی کهنdiut - isc بوده است، به کار رفته است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( ببردند پیشش گروه ها گروه
یکی توده کردند، بر سان کوه ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۳۷۹. )

انبار کردن چیزی روی هم
کپه

بپرس